آرشیو برای: "خرداد 1398"

  چهارشنبه 29 خرداد 1398 12:57, توسط سایه   , 313 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
آن روز نزدیک است و خیلی دور نیست. روزی که بیش از نیمی از مردم ایران را پیران تشکیل می دهند. در گذشته، اکثر مردم اعتقادشان راسخ بود و در این فکر نبودند که اگر یک بچه تبدیل به دو بچه شود چگونه باید شکمش را سیر کنند بلکه امیدشان به خداوند رزّاق بود و او را… بیشتر »
کلیدواژه ها: حقیقت تلخ!, طلبه نوشت
  چهارشنبه 29 خرداد 1398 11:48, توسط سایه   , 516 کلمات  
موضوعات: دلنوشته
نمی شناختند که کیستی… عبـدی عظیـم را از دست داده بودند و نمی دانستند! پیکر پاک شما را که برای غسل مهیا کردند در جیب لباستان نوشته ای یافتند و تازه متوجه شدند که نـوری از اهل بیت در بینشان بوده! «من ابوالقاسم ، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید… بیشتر »
  سه شنبه 28 خرداد 1398 13:14, توسط سایه   , 176 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
قدیم تر‌ها که دستگاه کمباین نبود، کشاورزان زمین گندم و جو را با داس درو می‌کردند؛ اینطور که باید کامل تا می‌شدند و بزرگ ترین دسته‌ی گندمی که می‌شود با یک دست گرفت را، از نزدیک ترین جا به ریشه، با داس می‌زدند. بخاطر همین سطح بیرونی دستشان، در برخورد مدام… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت
  سه شنبه 28 خرداد 1398 12:38, توسط سایه   , 406 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
در کوپه چهار نفره ویژه خواهران بودم، سه نفر مسافر دیگر هم بودند. غروب شده بود، من منتظر توقف قطار بودم و به ساعتم نگاه می کردم که کی وقت نماز می شود.یک دختر جوان  که تنها بود، گفت:” من می‌ترسم برای نماز پیاده بشم، یه بار پیاده شدم و جاموندم “.همان لحظه… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت, نماز
  سه شنبه 28 خرداد 1398 11:45, توسط سایه   , 150 کلمات  
موضوعات: دلنوشته
بلند شـو بانو! یاعلی گویان دستی بر کمر بگیر و برخیز! قصه ی چادرِ خاکی حکایتِ جدیدی نیست! اما غریب چرا… اصلا سِبقه ای قدیمی دارد این غربت؛ حکایتی نه چندان کُهنه! آخر، قصه های مـادر کهنه شدنی نیست؛ چرا که ظلمِ ظالم در هر برهه ای تازه می شود!  برخیز بانو!… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت, چادر خاکی
  سه شنبه 28 خرداد 1398 11:40, توسط سایه   , 441 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
چه مذبوحانه دست و پا می زنند در لجنزارهایی که با اطاعت از هوی و هوس خود به وجود آورده و به خیال کج خود می خواهند حجب و حیا و نجابت و غیرت دینی را از بین ببرند! شما که عددی نیستید، قلدرتر از شما، آن رضاخان ملعون، نتوانست این پرچم و هویت دینی را از زنان… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت
  شنبه 25 خرداد 1398 11:57, توسط سایه   , 110 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
روزهای رفته راخاصیت برگشت نیست! گاه زندگی آنقدرکوتاه است که حتی روزهای آینده هم به آن نمیرسند! گذشته به آینده نمیرسد… هیچ چیزوهیچ کس به هم نمیرسند. آری فرصت هاکوتاهند،راه جبران بعدازمدتی،بسته میشود. تمام درهایی که تاوقت خودبازبودند،هم اکنون قفل… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت
  شنبه 25 خرداد 1398 11:32, توسط سایه   , 373 کلمات  
موضوعات: معرفی کتاب
همیشه تصور می‌کردم که تا کتاب را در دست نگیرم و ورق‌ورق صفحات کتاب را لمس نکنم نمی‌توانم با آن کتاب ارتباط خوبی برقرار کنم، اما چند روز پیش، تصمیم گرفتم این تصورم را کنار بگذارم. به خاطر تعطیلات و کمبود وقت برای سفارش آنلاین خرید کتاب و تحویل دو روزه‌اش… بیشتر »
  شنبه 25 خرداد 1398 11:25, توسط سایه   , 533 کلمات  
موضوعات: معرفی کتاب
کتاب «اسم تو مصطفاست» راخواندم. حس و حال این کتاب را با کتاب‌های دیگر عوض نمی‌کنم. چقدر آرامش، لابه‌لای ورقه‌های این کتاب، روح و روانم را نوازش داد. خاطرات سمیه، همسر شهید مدافع حرم، مصطفی صدر‌زاده عمق جانم را طراوت داد. کتابی که تمام خاطرات و وابستگی… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت, معرفی کتاب
  شنبه 25 خرداد 1398 11:22, توسط سایه   , 206 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
زمانی خلوت و دنج پیدا کن و ببین چه ویژگی های مثبتی داری که می توانی رو کنی .اصلا چرا پا به دنیا گذاشتی و دسته گل های زیبای وجودت چه چیزهایی هستند؟ گاهی لازم هست ، سری به باغ وجودمان بزنیم ، حالا اسمش را هر چه میخواهی بگذار، مراقبه، خودسازی، تزکیه و یا… بیشتر »
  جمعه 24 خرداد 1398 11:38, توسط سایه   , 298 کلمات  
موضوعات: معرفی کتاب
  این که سربازان دولت خلافت سر بعضی افراد را می بریدند،فقط یک پیام رعب آفرین برای دنیا نبود،بلکه پیام قاطعی به همهء سربازان و طرفداران خود دولت در قلمرواش نیز محسوب می‌شد. در حقیقت ، بریدن سر افراد،یک پیام ‘’تضمینی'’بود مبنی بر اینکه… بیشتر »
  پنجشنبه 23 خرداد 1398 19:01, توسط سایه   , 368 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
مادربزرگ میگفت : دریا مرا می ترساند. جمله اش برایم عجیب بود، چرا باید مادربزرگ مومن من که معروف بود به آرامش و نترسی، بترسد! آن هم از دریای به این زیبایی که همه عاشقش هستند… تا اینکه یک روز از او پرسیدم: مادربزرگ! راستی تو چرا از دریا می ترسی؟… بیشتر »
  پنجشنبه 23 خرداد 1398 18:39, توسط سایه   , 411 کلمات  
موضوعات: دلنوشته
بهار بود و هوا مملو از عشقی دل انگیز. هر لحظه عطرت به مشام جانم می رسد. در خاطرم مرور می کنم یاد طفلی را که در آغوشمان غرق در بوسه خواهد شد و آینده ای که دست در دستت برایش می بافتم. در کشاکش تابستان تو سرمست ازمهر پدری شادمانه از میان درختان به دنبال… بیشتر »
  پنجشنبه 23 خرداد 1398 11:27, توسط سایه   , 196 کلمات  
موضوعات: معرفی کتاب
    وارد غرفه کتاب نشر کاظمی شدم، به ترتیب لیست اسامی خریدم، کتاب‌هارا از قفسه‌ برمی‌داشتم و روی هم قرار می‌دادم، اما نمی‌دانم‌ چه شد که آن لحظه کتابی که در مورد شهید خلیلی بود را سر جایش گذاشتم و ابووصال را که در لیست خریدم نبود برداشتم. بعد از خواندن… بیشتر »
  چهارشنبه 22 خرداد 1398 11:16, توسط سایه   , 251 کلمات  
موضوعات: دلنوشته
ماه بر فراز آسمان بقیع می درخشد سکوت همه جا را فراگرفته و این صدای هو هوی باد است که در ظلمت کده بقیع پرده های سکوت را می درد امشب خاک این مکان بار دیگر سند مظلومیت شیعه را هویدا می کند مظلومیتی که به دست گرگ صفتان خبیث وهابی رقم خورد تمام قبور بقیع را… بیشتر »
  سه شنبه 21 خرداد 1398 18:42, توسط سایه   , 523 کلمات  
موضوعات: دلنوشته
▪️ او هم جوان بود من هم جوانم… (بماند که چه راه هایی که نباید رفته ام و چه کارها که نباید کرده ام…) قلب ها را به درد آورده ام، می بینم،و فقط ادعا دارم… _جوانی به این است؟! که رخ بنمایانیم، اسم مان را بر سر زبان ها بنشانیم، دل برباییم و… بیشتر »
  سه شنبه 21 خرداد 1398 18:39, توسط سایه   , 153 کلمات  
موضوعات: دلنوشته
خاطرات دور برایم تداعی میشوند، خیلی دور. آن زمان که مادرم چادری سفید با گلهای ریز آبی میپوشید ومن میدانستم فرشتگان، پاکی از سفیدی چادر نماز مادرم میگیرند. من زیر بالهای نورانی چادرش پنهان میشدم تا فرشتگان را به بازی گیرم. کمی نزدیکتر و آن هنگام که من،… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت, عطریاس
  دوشنبه 20 خرداد 1398 18:57, توسط سایه   , 365 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
آن لحظه ای را مجسم کن که چون مسافری سبکبال برسینه قایقی محکم برروی آب دریاقرار داری.. تو در ابتدای دریایی و قرار است به سوی انتهای این آبی مواج وپر تلاطم حرکت کنی…در انتهای دریا خورشید منور و تابان در انتظار رسیدن توست…. قرار است باد تو را… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت
  یکشنبه 19 خرداد 1398 15:39, توسط سایه   , 344 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
این بار از چشم یک مادر به ماجرا نگاه کنیم. تصور است دیگر؛ واقعی که نیست. چه اشکال دارد؟ این بار بیا از چشم یک مادر نگران به ماجرا نگاه کنیم. بیا فکر کنیم مادر یک رزمنده هستیم. رزمنده‌ای که در جبهه جنگ حق علیه باطل میجنگد. گاهی که اخبار جنگ به گوشت بخورد… بیشتر »
  شنبه 18 خرداد 1398 18:55, توسط سایه   , 304 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
روزهای پس از انقلاب، به یمن وجود امام خمینی (ره) ، مردم در امنیت به سر می بردند و حجاب در بین مردم، خصوصا زنان اهمیّت بسزایی داشت.چه کسی فکرش را میکرد پس از گذشت چهل سال، وضعیت حجاب زنان اینگونه اسف بار شود که حتی خود زنان از دیدن چنین پوششی ، عرق شرم… بیشتر »
  شنبه 18 خرداد 1398 18:54, توسط سایه   , 586 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
از آن روز که ملائک در مقابل خلقت آدمی، سخن به اعتراض گشودند و حتی شیطان رجیم حاضر به سجده بر آدم نشد. خداوند فرمود: من چیزی می دانم که شما نمی دانید، اما آن حقیقت مهم چه بود؟! آن اسرار شگفت در واقع همان “و علم آدم الأسماء کلها” بود که هیچ… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت
  شنبه 18 خرداد 1398 18:48, توسط سایه   , 168 کلمات  
موضوعات: بدون موضوع
به بنفشه های باغچه‌ی مادرم نگاه می‌کنم . بهار را وقتی باور می‌کنم که مخمل بنفش و زرد بنفشه‌های کاشته شده با دستان مادرم، مثل هر سال، سلام دنیا را زمزمه کنند… نمی‌دانم دنیا چقدر وسیع است و دقیقا چه تعداد قلب عاشق در آن می‌تپد. اما می‌دانم قلب یک… بیشتر »
  شنبه 18 خرداد 1398 18:45, توسط سایه   , 596 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
توت فرنگی های خوشرنگ را داخل ظرف کریستال می ریزم و‌ بستنی خوش طعم مورد علاقه ی پسرم را برایش در ظرف میگذارم و‌صدایش می زنم : کجایی؟ بدو بیا یه قصه ی خیییلی جالب و یه کم ترسناک … با هیجان و ذوق می گوید:آخ جون! جالب و ترسناک ! بگو دیگه بگو… به… بیشتر »
کلیدواژه ها: حب الحسین, طلبه نوشت
  شنبه 18 خرداد 1398 18:31, توسط سایه   , 670 کلمات  
موضوعات: خاطرات
آرام آرام داخل صحن با صفای حکیمه خاتون قدم بر می‌دارم. سر به زیر انداخته. گام‌هایم را با وقارتر از همیشه بر می‌دارم. اذن دخول را می‌خوانم. زیرلب (السلام علیک فاطمه اشفعی لنا فی الجنه) را با صلابت‌تر ازهمیشه به زبان جاری می‌سازم. قطرات اشک، مرا همراهی… بیشتر »
  شنبه 18 خرداد 1398 17:55, توسط سایه   , 370 کلمات  
موضوعات: دلنوشته
گوشه شبستان نشسته بودم، شب احیا بود.دختر جوانی بد حجابی که خیلی مضطرب بود،کنارم نشسته بود. من در حال فکر بودم، و شگفت زده . که خدایا این جماعت در طول یازده ماه کجا هستند ؟ یعنی همه جا هستند جز مسجد. دختر جوان سر سخن را باز کرد، گفت: یعنی دعای همه… بیشتر »
  شنبه 18 خرداد 1398 11:44, توسط سایه   , 125 کلمات  
موضوعات: معرفی کتاب
      سرگذشت پُر بارش را که میخوانی خجل می شوی… از این همه گذشت! از نان شبت هم بگذری برای اعتلای فرهنگ و تمدن و علم مردمانت! مِن باب حفظ آموزه های دینت! روزه ی استیجاری بگیری تا بتوانی مالک چند جلد کتاب شوی! نه مالک دنیایی! که به ارث بگذاری برای… بیشتر »
کلیدواژه ها: طلبه نوشت, معرفی کتاب
  پنجشنبه 16 خرداد 1398 15:34, توسط سایه   , 274 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته
هرچقدر هم که با میزبان خودمانی باشی، هرچقدر هم که با او صمیمی باشی، مهمانی‌اش که تمام می‌شود، باید خداحافظی کنی و به خانه‌ات برگردی. حالا سعادتی که ما داریم این است که خانه‌مان هم در دایره فرمانروایی اوست. در دلمان می‌گوییم هرچند که مهمانی تمام شد، ولی… بیشتر »
  دوشنبه 13 خرداد 1398 19:01, توسط سایه   , 378 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
فرض کنید کلاغی خبر بیاورد؛ همکارتان به شما خیانت کرده. یا نه! باد به گوش‌تان برساند خواهرشوهرتان از شما بدگویی کرده است؛ چه واکنشی نشان می‌دهید؟ حالا اگر همسرتان نسبت به شما کم‌توجه و بی‌اعتنا باشد یا به تعبیر عامیانه به شما کم محلی کند چه؟ یا اگر مشکلی… بیشتر »
  دوشنبه 13 خرداد 1398 18:00, توسط سایه   , 495 کلمات  
موضوعات: خاطرات
حسین‌های زمان را می‌شناسید؟! حسین‌های زمان همان‌ انسان‌های شریفی هستند که تا فهمیدند حرم دختر امیرالمومنین در خطر است، خون در رگ‌های غیرت‌شان به جوش آمد و راهی سوریه شدند. چشم بچرخانی، در میان‌شان از هر قشری می‌بینی؛ پدر خانواده، فرمانده‌ی گردان، پسر… بیشتر »
  دوشنبه 13 خرداد 1398 15:36, توسط سایه   , 344 کلمات  
موضوعات: دلنوشته
از دوران کودکیم در خاطر مانده که روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، برادرم به شوخی می گفت: اللهم غشّنی (ابتدای دعای روز بیست و نهم) بعد دستانش را رو به آسمان می‌گرفت و با خنده دعا می‌کرد:” خدایا غش کردیم، بهمون رحم کن!” آن زمان واقعا در ذهن… بیشتر »
  جمعه 10 خرداد 1398 15:27, توسط سایه   , 634 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
شاید بارها از خود پرسیده باشیم چرا انقلاب اسلامی به مسئله فلسطین و قدس اهمیت می دهد و اصلا چرا ما باید روزی بنام روز قدس داشته باشیم؟! قبل از هر قضاوتی، باید اقرار کرد که سرزمین بیت المقدس قبله اول مسلمین و محل معراج نبی مکرم اسلام و همچنین محل ظهور و… بیشتر »
کلیدواژه ها: روز قدس, طلبه نوشت
  چهارشنبه 8 خرداد 1398 18:35, توسط سایه   , 576 کلمات  
موضوعات: خاطرات
یک وقتی از یک جایی قصه‌ی عشق آدم‌ها شروع می‌شود.قصه‌ی زمانی که دلم بار وبندیلش را بست تا راه عشق را طی کند را خوب به خاطر دارم. همه چیز از یک قاب عکس شروع شد. قاب عکس مربع کنار طاقچه، او درآن عکس دو زانو نشسته بود و آبی چشمانش خیره بود به لنز دوربین… بیشتر »
  چهارشنبه 8 خرداد 1398 18:12, توسط سایه   , 259 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
اصلا به غیر از مسجد جایگاهی دگر برای خیر مقدم گفتن به شما می شود تصور کرد؟!  اصلا به غیر مسجد، جایگاهی برای بدرقه تان مگر می شود تصور کرد؟! حیات و مماتتان گره خورده با بیت الله بوده… هیهات که پشت پا زدند به ظاهر آیه ی اولی الامر… سوزاندند تفسیر باطن آن… بیشتر »
  چهارشنبه 8 خرداد 1398 18:09, توسط سایه   , 271 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
وقتی سپاه نا‌امیدی و خشم به سویم حمله‌ور می‌شوند، فکر می‌کنم به وجود اطرافیان خیر‌خواه، که مثل هاله‌ای ایمن دور و برم را احاطه کرده‌اند. اما زمانی که نوبت به عمل و حفاظت می‌رسد، انگار خودشان کیلومتر‌ها فاصله دارند و من تنها می‌مانم. آنجاست که می‌بینم… بیشتر »
  چهارشنبه 8 خرداد 1398 18:01, توسط سایه   , 187 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
«الحمدلله الذی هدانا لحمده و جعلنا من اهله لِنکون لإحسانه فی الشاکرین و لیجزینا علی ذلک جزاء المحسنین»؛ ستایش مخصوص خدایی‌ است که ما را به حمد خود هدایت کرد و ما را اهل حمد و ستایش خود گردانید تا نسبت به لطف و احسان او از سپاس‌گزاران باشیم. (صحیفه… بیشتر »
  چهارشنبه 8 خرداد 1398 11:25, توسط سایه   , 231 کلمات  
موضوعات: معرفی کتاب
«هدیه ولنتاین» در قالب مجموعه داستان، با زبان ساده و دور از اغراق، مخاطب را با خود همراه می‌کند و ذهن خواننده را با جریان داستان‌هایش همچون موجی آرام حرکت می‌‌دهد. این کتاب با داستان‌های کوتاه، نکات مثبتی را به ما یادآوری می‌کند. درواقع نویسنده سعی دارد… بیشتر »
  یکشنبه 5 خرداد 1398 15:33, توسط سایه   , 274 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب
مهمان بود .مهمان دختر .تمام شب مثل شب های هر شب به راز و نیاز و مناجات برخاسته بود.اما حالت عجیب و چشم انتظاری ،دختر را به شگفتی وا داشته بود .چشمانش به آسمان دوخته شده بود تا به سخن آمد . علی تجسم ایمان ،علی …  فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به… بیشتر »
  شنبه 4 خرداد 1398 18:17, توسط سایه   , 243 کلمات  
موضوعات: بدون موضوع
وسط اتفاق ایستاده‌ای و به همه معادلات و مجهولات و معلومات ذهنت نگاه می‌کنی. بعد می‌روی همه‌ی دور وبر و اطرافیانت را بررسی می‌کنی. بیش از نیمی از معلومات و مجهولات شبیه همان چیزی هستند که در یک‌جایی از زندگی اطرافیانت اتفاق افتاده‌اند. می‌نشینی و فکر… بیشتر »
انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین