صفحات: 1 ... 22 23 24 ...25 ... 27 ...29 ...30 31 32 ... 48

  جمعه 30 مهر 1395 15:38, توسط   , 290 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

سلام ما بر شما اي سبز پوش هستي عرش، اي كه تنها ياور دين خدايي به تنهايي.
آقا جان ، زمين و آسمان از غربت فراق شما غم به سينه حبس كرده اند و در انتظار فرجت هستند.
مولاي من، تعجيل فرما در ظهورت به حق مادرت زهرا(سلام الله عليها) اي مولاي خوبيها تا كي مي خواهي درپس پرده غيبت به سر بري،تاكي سامرا در انتظارت بنشيند، تاكي كبوتران بقيع در انتظارت سايبان قبر بي نشان مادرت باشند، تاكي صحابه پيامبر نبش قبر شوند، تا كي بي بي خوبيها و مهربانيها حضرت زينب (سلام الله عليها) خود مدافع حرمش باشد، تاكي زائران حسيني در غم فراقت سينه چاك كنند، تاكي مسلمانان شيعه جهان درآتش ظلم و ستم تكفيري ها و داعشي ها بسوزند، تاكي آمريكا و اسرائيل بر فلسطينيان بي دفاع و مسجدالقصي بتازند.

آقا جان ،بيا و همچون باران برای  تيرگيهاي ظلمت و جهل ببار و دل كويري و تشنه ما را سيراب از وجودت كن.
اي نازنين ،اكنون نمي دانم در كدامين سپهر هستي سكني گزيده اي و ناظر بر احوال اين جهان و انسانهايش هستي و در كدامين سكوت ژرف در انتظاري؟
اما اين را خوب مي دانم كه همچون مرواريدي درخشان در تلألو درياها مي درخشي و روزي نه چندان دور مي خروشي و همچون طوفان آشيانه ظلم و ستم را برمي چيني و عدالت خورشيد گسترت را در پهناي زمين و آسمان مي گستراني ،آن روز است كه دعاي هر منتظري به اجابت مي رسد.
مولايم، مهدي جان ، در لحظه لحظه تنهاييم مي خوانمت تا از پس ابر پنهان غيبت به درآيي و شب هاي ما را مهتابي، روزهايمان را آفتابي و دلهايمان را نوراني نمايي.
مهدي جان، ما هر روز با دعاي عهدمان ،با ندبه هايمان و با دعاي فرجمان همچنان در انتظار هستيم .
اللهم عجل لوليك الفرج

ر. حاتمی

http://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/?p=279732&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 30 مهر 1395 15:30, توسط   , 138 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

خداوندا

خدای خوبی های حسین

در کوچه پس کوچه های واژه های ذهنم گم شده ام

ونمیدانم این همه حرف واین همه هایی که هیچ وقت تمامی ندارد را از کجا شروع کنم

بگذار راحت باشم وحرف های نگفته ام را برایت بگویم

راستش را بخواهی آنقدر در پیچ و تاب باد شیطانی گناه گم شده ام که اگر دستم را نگیری

طوفان شیطانی هلاکم خواهد ومرا به بیا بان نابودی ذلت خواهد برد

پس حر گونه دستم را بگیر واز این باد هولناک ونابود گر گناه به ساحل امن نجات برسان

ومرا برای خودت تربیت کن

مگر نه این است که برای بندگانت از مادر هم مهربان تری

پس مهربانم مانند مادری مهربان که در لحظه خطر آغوش امنش برای حفاظت کودکش باز است

مرا هم در این تلاطم روز مرگی ها حفظ کن

کلید بهشت

http://nbjk.kowsarblog.ir/?p=280391&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 30 مهر 1395 15:25, توسط   , 307 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

خواهر عزیزم

اگرچه در کنار من نیستی تا با وجود گرم و پرمهرت سرمای سوزنده تنهایی را از خود برهانم؛
اما بدان در این دوردستها قلب تپنده ای هست که با هر ضربان اسم زیباییت را زمزمه می کندو به یاد خاطرات بچگییمان در پوست خود نمی گنجد ؛ به یاد روزهایی که من و تو دست در دست ” آنه شرلی ” به همراه شکوفه های بهاری سوار بر باد ، به پرواز در آمده بودیم، با ستارگان نجوا می کردیم و رویایمان را بر صفحه آبی آسمان نقاشی می کردیم ؛ به یاد روزهایی که با هم به مهمانی “هایدی” می رفتم و از ترس اینکه پدربزرگ ما را نبیند پشت بزغاله ها قایم می شدیم ؛ به یاد روزههای که انارهای سرخ را قاچ می کردیم و، هنگام خوردن مسابقه می دادیم که نگذاریم حتی یک دانه به زمین بیفتد ، می گفتیم هر کسی که برنده شود به بهشت میرود . . .
نازنین لحظه های زیباییم به یاد داری در زیر درختان بلوط در بهار تاب می بستیم و آنقدر همدیگر را هل میدادیم و بالا می رفتیم به طوری که نوازش خورشید طلایی برایمان سخت نبود ؛ یا ان وقتهایی که قاصدک ها را بر کف دست می گذاشتیم و فوت می کردیم و آن را چو امانتی به باد می سپردیم به امید آنکه با خبری خوش به سویمان برگردد . . .
خواهر جان؛
تولدت نزدیک است، اما من به جز قلبی پر مهر و دلتنگ که او را با شقایق های سرخ فروردین آراسته ام ، تحفه ای در دست ندارم که نثار چشمان درخشنده ات که به مانند خورشیدی فروزان می ماند ، کنم . . .
خواهر عزیزم، دلتنگی تو مرا منع میک ند از نوشتن عاشقانه هایم ؛ خواهر نازم به امید دیدن دوباره تو ثانیه شماری میکنم. . .
.
.
.
آخ بازم فراموش کردم . . .
من که خواهر ندارم . . .
“از طرف نسل دلسوز و تنهای امروز که نگران نسل افسرده ی تنهاتر از تنهای فردا هستند”

روشنک بنت سینا

http://dokhtarelor.kowsarblog.ir/?p=281843&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 30 مهر 1395 15:20, توسط   , 177 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, خاطرات

برای دیدن پدر و مادرش که تازه از سفر حج برگشته بودند ، به خانه شان رفته بودیم. خیلی سرزنده و شاداب ، و البته ، با کلاس بود. همسرش هم همینطور! امیدورام منظورم را از با کلاس بودن گرفته باشید ؛ هزار الله اکبر، در و تخته جور بودند.به رسم ادب ، بعد از پذیرایی کنارم نشست از هر دری گفت تا رسید به اینجا که ، شما قصد ندارید به حج بروید؟! گفتم : دلمان میخواهد ولی پولش را نداریم. شما چطور؟؟ گفت: ” ما چرا ، ولی هادی میگوید الان زوداست بشویم حاج آقا ، حاج خانوم ؛ بگذار وقتی جا افتاده تر شدیم . تا جوانی، جوانی کن و خوش باش"!

تا جوانی ، جوانی کن؟! نمیدانم ریشۀ این طرز فکر کجاست اما انگار ما آدمها هیچوقت پاییز را ندیده ایم که چه به روز بهار آورده؛ بهار سرمستی که پراز شکوفه های زیبا و رنگارنگ بوده و با وزش اولین باد پاییزی،قصر آمال و آرزوهایش بر باد رفته.چه تضمینی هست جوانی که امروز زندگی خوش و خرمی دارد طلوع آفتاب فردا را ببیند؟! به امید فرداها ،فرصت امروز را از کف ندهیم.

م. ر

http://shabe-mahtab.kowsarblog.ir/?p=281039&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 30 مهر 1395 15:15, توسط   , 191 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

او باغبان باغ آتش گرفته است، تمام هست او دراین سفر از دست رفته است،

جای نفس ز سینه اش شراره برمی آید، بر آسمان او یک ستاره نمانده است!!!!،

چشمهایش با اشک دانه دانه الفت گرفته است!!!!

ز یوسف خود یک پیرهن نشانه گرفته است!!!!

او جسم قرآن پاره پاره دیده است،

بر نوک نی هجده ستاره دیده است!!!!!،

او گلوی اصغر را پاره پاره دیده است،

بر گرد گاهواره طواف طفلان دیده است!!!!!!

چوشمع صبحگاهی زداغ یار سوخته است!!!!!!!!!!،

تنش چو فاطمه ز تازیانه ها رنجیده است!!!!!!، او یادگار سه امام پر پر است!!!!!!!

این دل هماره حال و هوای او دارد!!!!!!!!!!

او زینب است !!!!!!

هفتاد و دو تازیانه بر جگرش نقش بسته است!!!!!

یک کربلا غم زیر خاک برده است!!!!!!!!

فلک ساغرش را ز غم پر کرده است،!!!!!!!

از کلام چون تندرش کوفه لرزیده است!!!!!!

خطبه او را رأس الحسین شنیده است!!!!!!!

افتخارش این است که خطبه خوان خواهرش زینب است!!!!!!!

سوغات شهر شام او موی سفید و کبودی منظر است!!!!!!!

تنها انیس و مونس او پیراهنی زیوسف در خون شناور است!!!!!!!!

این دل هماره حال و هوای او دارد!!!!!!!!!!

او زینب ، أُم مصائب است !!!

رهروان عشق

http://kosarnahavand.kowsarblog.ir/?p=281755&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 ... 22 23 24 ...25 ... 27 ...29 ...30 31 32 ... 48

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین