صفحات: 1 3 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 48

  شنبه 1 تیر 1398 12:35, توسط سایه   , 438 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

و مکروا مکرالله والله خیر الماکرین

چه دلارها که به جیب گاوهای شیرده خود نریخته و چه نقشه ها با اربابان صهیونیستی خود برای تحریم و تهدید ایران اسلامی نکشیدند.
غافل از آنکه:
إن ربک لبالمرصاد

کجا تصور می کردند آنانی که هواپیمای مسافربری ایران را بر بام خلیج فارس، ناجوانمردانه هدف قرار دادند امروز بزرگترین سلاح جاسوسی شان و در واقع میلیاردها دلار هزینه آتش بگیرد و سرنگون شود؟!

چه ذلتی بالاتر از این، برای دشمن متصور است که شکست ها را یکی پس از دیگری، هم متحمل شود و هم مجبور به اعتراف!
از یک طرف بها ندادن و بی اعتنایی و خرد کردن ابهت توخالی استکبار با رد پیام رئیس جمهور ابله امریکا، توسط رهبر بصیر و آگاه ایران و از سوی دیگر شکستی خفت بار از لو رفتن جاسوسی در ایران و بالاتر از آن تحقیر و تحریم و تهدید دخالت توسط سپاهی که کوری چشم دشمنان است و چه تلخ است پذیرفتن این رسوائی و ننگ برای دولتی های امریکا که مجددا از سپاه سیلی خوردند آنهم نه به طور عادی، بلکه ضربه ای که به این زودی ها جبران نخواهد شد!

هزاران درود بر سرافرازان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خصوصا، سپاه همیشه قهرمان قدس که، در تمام جبهه ها، دشمن را ناکام و مایوس کرد و دل دلدادگان خامنه ای و عاشقان خمینی را شاد و امیدوارتر نمود.

درود خالصانه حضرت بقیةالله الأعظم بر رهبری که مالک اشترهایی چون سردار سلیمانی و شهید همدانی ها را در دانشگاه انقلاب، تربیت نمود و جهان و جهانیان را به حیرت و تسلیم و تعظیم واداشت.
امروز دولت استکباری امریکا حتی خواب پیروزی و ضربه زدن به نظام را هم، به گور خواهد برد و به فرمایش مقام عظمای ولایت:
دوران بزن و در رو تمام شده است
البته ناگفته نماند که تا پیروزی نهائی راه عظیمی در پیش است خصوصا در عرصه فرهنگی که دشمن با توجه به شکست نظامی مصمم شده تا، ترفندها و حیله های خائنانه خود را در جبهه تهاجم فرهنگی اما اینبار، با شدت و قوت بیشتر پیگیری نماید.
لذا بر همه کسانی که به نحوی در جبهه دفاع فرهنگی، دغدغه و فعالیت دارند، لازم است همه تلاش و هنر خود را در جهت خنثی سازی این هجمه موذیانه، بکار گرفته و دشمن را در این تهاجم نیز به خاک ذلت و پشیمانی بیافکنند و قطعا این، امری شدنی و ممکن است اگر، همه دلسوزان انقلاب اسلامی دست به دست هم داده و با اتحاد و یکدلی فرهنگ اصیل اسلامی را با عمل و تبلیغ، به نسلهای آینده ساز کشور معرفی نموده و انتقال دهند انشاءالله.

به قلم: ج.مصدقی حقیقی

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

 

 

  چهارشنبه 29 خرداد 1398 12:57, توسط سایه   , 313 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

آن روز نزدیک است و خیلی دور نیست. روزی که بیش از نیمی از مردم ایران را پیران تشکیل می دهند.
در گذشته، اکثر مردم اعتقادشان راسخ بود و در این فکر نبودند که اگر یک بچه تبدیل به دو بچه شود چگونه باید شکمش را سیر کنند بلکه امیدشان به خداوند رزّاق بود و او را روزی دهنده ی خود و فرزندانشان می دیدند.امّا امروز چه !

باور و ایمانِ عدّه ای سست شده و به یک بچه قناعت می کنند و افزایش آن را موجب فقر و فلاکت می دانند و غافلند از این امر که خدای یک بچه، خدای دو یا چند بچه هم هست و متاسفانه آنچه که امروزه در حال شیوع است و به این امر دامن می زند نگه داری سگ به جای بچه است و حاضرند مبالغ هنگفتی برای نگه داری آن بپردازند امّا کودک خود را که از شیره جانشان است در آغوش نگیرند و استدلالشان هم این است که سگ باوفاست و بچه بی وفا.

این چه طرز تفکر اشتباهی است که از غرب در ذهن عدّه ای رسوخ کرده!! خودباختگی فرهنگی تا به کجا! چرا هر چیز بدی که در آنجا مد میشود ، به سرعت در بین مردم اجرا میشود آیا همانطور که در انجام این بدی ها پیشقدم میشوند در کارهای خوبی که از آنها می بینند نیز همین گونه عمل میکنند؟

مسلماً خیر! با این کار روز به روز، فطرت پاک خود را خدشه دار میکنند و حس عاطفه را در خود میکشند و همین امر موجب میشوند به نگهداری سگها روی آورند زیرا دیگر عاطفه ای در آنها نیست که بخواهند کودکی را به دنیا آورند و بوسه ای از محبت بر گونه هایش بنشانند.

آری آن روز دیر نیست و روزی به این حقیقت تلخ دست خواهند یافت که دیگر هیچ سودی برایشان نخواهد داشت.
 

به قلم: ا.قادر احمد سرایی

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

کلیدواژه ها: حقیقت تلخ!, طلبه نوشت
  چهارشنبه 29 خرداد 1398 11:48, توسط سایه   , 516 کلمات  
موضوعات: دلنوشته

نمی شناختند که کیستی… عبـدی عظیـم را از دست داده بودند و نمی دانستند!
پیکر پاک شما را که برای غسل مهیا کردند در جیب لباستان نوشته ای یافتند و تازه متوجه شدند که نـوری از اهل بیت در بینشان بوده!
«من ابوالقاسم ، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم.»
سلام خدا بر پدرتان «عبدالله » و مادرتان «فاطمه» دختر عقبة بن قیس!
مبارزه و پیکار بر ضدّ ستم و سلطه استکباریِ حاکم بر جامعه اسلامی، ارثی بود مقدس که نسل به نسل در بین نوادگان اهل بیت به جا می ماند! تاریخ، شهادت پدرتان در زندان را ثبت کرده است! تماما سودای انتقام صلح تحمیلی به جد عزیزتان، حسن مجتبی را در سر داشتید و لحظه ای از حرارت داغِ کرب و بلای عمویتان حسین بن علی در وجودتان کاسته نمیشد! 
کرامت طبع ، عزّت نفس و خدمت به محرومان، ملقّبتان کرد به «السیّد الکریم» که البت تمـام خاندانتان سَیـِّد بودند و کریـم! 
خوشا به بخت بلندتان که در دوران حیات، پنج امام از امامان اهل بیت علیهم السّلام - یعنی امام کاظم علیه السّلام تا امام عسکری را درک کردید… 
خوشا به این عزت که امامِ زمانتان در وصفتان فرمود:
«أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السّلام بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی ، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده باشد.»
و چه سندی محکمتر از تائید امام هادی که شما را مجتهد و امین خود در مسائل دینی می دانست:
«یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَی ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ .
ای ابو حماد ! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقه ات برای تو مشکل شد ، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.»
 حکومت جور عباسی از سابقه مبارزاتی و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک شما با اهل بیت علیه السّلام به خوبی آگاه بود و شما را وزنه ای وزین برای شیعیان می دانست؛ از همین حیث بود که زندگانی مخفی شما در سال های پایانی عمرتان شروع شد… سالها تحت تعقیب حکومت وقت قرار گرفتید! 
و اما پس از این همـه سختی، هیچ نمی توان باور کرد انتهای زندگانی شما وفات باشد! 
تورق میکنم کتاب الشجرة المبارکة را؛ چشمم به لفظ “قتل” بر میخورد! 
و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور.
کتابی دیگر بر میدارم… المنتخب الریحی اشاره ای دگر دارد بر مظلومیت شما:
و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری . گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب زنده به گور شده، عبدالعظیم حسنی در ری است!
در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه، نسبت داده شده که شما را با زهر، به شهادت رسانده اند!
نمی توان باور کرد که معصوم، زیارت شما را تشبیه به زیارت امام حسین علیه السّلام کرده باشد و شما در انتهای زندگانی شباهتی به سیدالشهداء نداشته باشید!
سـلام خدا بر حیات و مماتِ الهیِ شما…

به قلم: س.سجادی

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

  سه شنبه 28 خرداد 1398 13:14, توسط سایه   , 176 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

قدیم تر‌ها که دستگاه کمباین نبود، کشاورزان زمین گندم و جو را با داس درو می‌کردند؛ اینطور که باید کامل تا می‌شدند و بزرگ ترین دسته‌ی گندمی که می‌شود با یک دست گرفت را، از نزدیک ترین جا به ریشه، با داس می‌زدند.

بخاطر همین سطح بیرونی دستشان، در برخورد مدام با خار و لبه های خشک و تیز ساقه های تازه قطع شده ی قبلی، زخم و پیلی می‌شد.

چون دستکشی هم نبود که بخواهد از پوست دست های رنجور کشاورزان محافظت کند، رفته رفته پشت دستشان هم، زمخت می‌شد و پینه می‌بست.

پینه، بِرند دستانی ست که پیامبر برآن بوسه می‌زند!

به انگشتان وسط و سبابه‌ی پدرم نگاه کنید؛ این دو برجستگی کوچکِ سفید و ترک خورده یادگار دوران کودکی‌شان است که در مزارع پدربزرگم به همان شیوه‌ی دستی، رزقشان را از دل خاک بیرون می‌کشیدند.
.
.
.
پ.ن:
کاش می‌شد قبل از انتخاب مسئولین - به این گرگ‌های شنگول و منگول- بگوییم اول، دستانشان را نشان‌مان بدهند!
که اینان نه پینه‌ی قلم بر دستشان است و نه پینه‌ی کار!

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

کلیدواژه ها: طلبه نوشت
  سه شنبه 28 خرداد 1398 12:38, توسط سایه   , 406 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

در کوپه چهار نفره ویژه خواهران بودم، سه نفر مسافر دیگر هم بودند. غروب شده بود، من منتظر توقف قطار بودم و به ساعتم نگاه می کردم که کی وقت نماز می شود.یک دختر جوان  که تنها بود، گفت:” من می‌ترسم برای نماز پیاده بشم، یه بار پیاده شدم و جاموندم “.همان لحظه مهماندار قطار اعلام کرد نماز، نماز. من فورا پیاده شدم، رفتم نماز خواندم و برگشتم هنوز قطار ایستاده بود. به دختر جوان گفتم ، قبله معلوم است، بیا با این بُتری وضو بگیر و روی این ملافه هم نماز را بخوان. قبل از اینکه دختر جوان حرفی بزند، آن دونفر خانم که باهم بودند، یکی شان گفت: شما به امام هفتم اعتقاد دارید؟ در پاسخ گفتم بله.ادامه داد ” من توی مجله خوندم، امام هفتم گفته یک ساعت فکر کردن مساوی هفتاد سال عبادته، چرا مجبورش می کنی که نماز بخونه اون داره فکر می کنه".

گفتم اولا: این سخن پیامبر اکرم است«تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَةِ سبعینَ سَنَةً» شماهم اعتقاد داری به امام ششم ؟ گفت بله. گفتم: امام صادق علیه السلام فرموده هرکسی به نماز اهمیت ندهد ما او را شفاعت نمی کنیم.  «إِنَّهُ لَا ینَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ».

دوم: آن فکری مساوی هفتاد سال عبادت است، که در باره شناخت پروردگار و سپاس گزاری از او باشد؛ یعنی وقتی فکر کردی به عظمت خداوند پی بردی، بر ایمانت افزوده شود. ایمان به غیب، مثل خداوند، قیامت، پیامبران، ائمه هدی علیهم السلام، هر فکری ارزش عبادت ندارد، یک دزد و قاتل هم فکر می کند که چگونه دزدی کند یا فردی را به قتل برساند.

گفت: “کی گفته که ما ایمان نداریم"؟ گفتم اگر ایمان واقعی داشتی نسبت به نماز کاهلی نمی کردی، برای نماز اهمیت قائل می شدی و این دختر جوان را به نخواندن نماز تشویق نمی کردی.

نماز مانند کشتی است که باید در دریای ایمان جاری شود، کشتی بدون آب در خشکی هرگز حرکت نمی کند. نماز بسان کشتی است که باید در دریای ایمان به غیب قرار گیرد تا  حرکت کند و انسان را به ساحل نجات برساند.

خلاصه ما اندر بحث بودیم و آن دختر هم تماشا می کرد و قطار هم حرکت کرد و وقت هم گذشته بود، آن سه نفر هم نماز را بجا نیاوردند و سبب رنجش روح ما شدند و لذت سفر را بر ما تلخ کردند، اجبارا فضایی را تنفس می کردم که با بی نمازان هم نفس بودم.

به قلم: محمدی

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

کلیدواژه ها: طلبه نوشت, نماز

1 3 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 48

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین