صفحات: << 1 ... 27 28 29 ...30 ...31 32 33 ...34 ...35 36 37 ... 48 >>
آقابیا به خاطر باران ظهور کن
محض دل شکسته ی یاران ظهور کن
پر ظلم گشته است جهان ای مسیح ما
ای ناجی همه دل مردگان ظهور کن
م. شفاعت
http://blog69.kowsarblog.ir/?p=232424&more=1&c=1&tb=1&pb=1#comments
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
عرشیان امشب زمین را لاله باران میکنند و خاک را خوش بوتر از زلف نگاران می کنند
و همه عالمیان از جمال زیبای مهدی فاطمه (عج) فیض می برند.
آقا جان، ای سرور و صاحب ما، بیا که دستهای ما سالهاست غرق گناهند
و چشم هایمان سالهاست که خیره به راهند.
انگار عمرمان مجال و رخصت ناله زدن را ندارد بهر توبه و انابه.
در این شب نیمه شعبان، در این شب میلاد خدایا
به جان حسن(علیه السلام) و حسین (علیه السلام) مهدی فاطمه (عج) را برسان
تا منتقم خون مادر شهیدشان باشند
و عمر کوتاه ظلم، ستم و سیاهی را از دنیا بر چینند
و بساط عدالت را بگسترانند. آمیــــــــــ
ر. حاتمی
http://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/?p=229339&more=1&c=1&tb=1&pb=1
از قطرات بارش لحظه هایم گرفته
تا امواج اقیانوس خیالم را
از یاد تو پر می کنم
و کنار آتشفشان قلبم ، زیر بارش گدازه های درد
خانه ای به وسعت اندیشه ات می سازم
و با یاد تو زندگی می کنم
کوه ورم کرده دلم را، به شوق دیدنت مرهم می گذارم
وهر شب فانوس خیس چشمانم را برمیدارم
و در فضای کوچه های بارانی احساس دنبال تو می گردم
تا از کهکشان آرامش چشمانت ستاره ی صبری برای تسلای دلم بچینم
و باصبر توبسوزم
ای ماه روی من!
اگر چشمم به دیدار تو افتد
تنها سرمایه تنهایم را به بهای سلام بی بهایت می فروشم
و در هر دو جهان به این سود گزاف می بالم
ز. پیــربـالائی
خاطره ی سکوت تو نشسته روبروی من
اول آشنایی و لحظه ی گفتگوی من
اشاره می کنی بیا ! پر زترانه می شوم
ناز دگر برای چه ؟می شکنی سبوی من
حسرت مبتلا شدن ، لذت دیوانه شدن
زلف پریشان تو و صحنه جستجوی من
همدم تنهایی من !آینه طعنه دمی زند
صبر سرش نمی شود برده دل ابروی من
بی خطر و صاف شده جاده تنهایی دل
سری به خانه ام بزن ،سری به آرزوی من
“فنا “فدای چشم تو نگاه اگر نمی کنی
گوش به ناله ام بده گوش به های و هوی من
ز. پوررحمتی
http://haszartezahra.kowsarblog.ir/?p=187404&more=1&c=1&tb=1&pb=1
در دوره پیش دانشگاهی معلمی داشتیم که همیشه ۱۰ دقیقه آخر کلاس ما آزاد می داد و با ما صحبت میکرد ، به درددل بچه ها گوش می داد ، نظر آن هارا در مورد دین می پرسید ، با همه شوخی می کرد و خلاصه زمان خوبی را برای همه ما فراهم می کرد .
معلم ما همیشه به ما می گفت : سعی کنید از زندگیتون لذت ببرید و هیچ وقت زندگی خودتونو با دیگران مقایسه نکنید .
معلم ما از خاطرات خودش برای ما می گفت ودر پایان خاطره اش از ما می پرسید : «راستی بچه ها اگه شما جای من بودید چکار می کردید ؟ » بعد هرکس نظری می داد .
معلم ما خیلی زیرک بود ، هر وقت فردی نظر می داد ، نظر او را نقد می کرد و به این صورت با همه ما ارتباط عاطفی خوبی داشت .
معلم ما با این نظر گرفتن ها روحیهٔ همه ما را می دانست و با هر کسی طبق روحیه اش رفتار میکرد .
معلم ما همیشه به مامیگفت : شما فقط یک بار اجازه دارید در این دنیا زندگی کنید ، پس خوب زندگی کنید .
معلم ما به مامیگفت : شما تو سنین حساسی هستید که آینده شماها توی این سنین رقم می خوره ، پس سعی کنید ببینید با آینده خودتون چه کار میکنید.
معلم ما بچه های پر شر شور کلاسمان را بدون هیچ چشم داشتی مورد مهر و محبت قرار می داد و همیشه به ما میگفت : بچه های شیطون به محبت بیشتری نیاز دارن ، اینو میگم که اگه آینده بچتون شیطون شد بیشتر بهش محبت کنید .
معلم ما همیشه میخندید ، هر وقت بچه ها میپرسیدن : شما چکار میکنین که همیشه شادین ؟
میگفت : وقتی دلتو سپردی به خدا همیشه شادی .
میگفت : یادتون نره مومن شادیش در چهره و غمش توی دلشه .
معلم ما یک مومن بود
عبدی متین
http://blog69.kowsarblog.ir/?p=222471&more=1&c=1&tb=1&pb=1#comments
<< 1 ... 27 28 29 ...30 ...31 32 33 ...34 ...35 36 37 ... 48 >>