موضوع: "نقد"

صفحات: 1 2

  دوشنبه 20 شهریور 1396 23:25, توسط   , 468 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, نقد

بگذارید مردم شاد باشند …

 شاید شما هم شنیده باشید که عده ای همیشه می گویند « رفتار هر کس به خودش مربوط است.چرا اجازه نمی دهید مردم آزاد و شاد باشند .»

وقتی ادعا می کنیم که رفتار هر کس به خودش مربوط است پس نیاید از بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی گله مند باشیم . نباید از تصادف با راننده مست و لایعقلی که با سرعت سرسام آور در خیابان ها جولان می دهد و  باعث از بین رفتن جان عزیزانمان می شود ناراحت شویم .

 
نباید از ضایع شدن حقمان در دادگاهی که متشاکی، قاضی را خریده شکایت کنیم .

نباید از دختران بزک کرده خیابانی که خود را به آسانی در خدمت مردان جامعه قرار می دهند شکایت کنیم .

نباید از کشته شدن فرزندانمان در جاده های ناامنی که راننده اش فقط و فقط خوابش می آمده شکوه کنیم .

نباید از اختلاس های کلان درکشور ناراحت شویم.

 نباید به هزاران نبایدهای عملی شده در جامعه معترض شویم . چون خود ما خواسته ایم که آزادی باشد و همه راحت باشند و کسی کاری به کار کسی نداشته باشد . و درنتیجه در هر اتفاق بدی که می افتند هیچ کسی مقصر نیست . قاضی ، مدیر،  مسئول، مرد ، زن ، دختران جوان ، راننده های مست ، معتادان ، اختلاسگران و… همه انسانند و آزاد! پس به حکم آزاد بودنشان می توانند هر کاری خواستند انجام دهند .

 آزادند چون آزادی بد معنا شده است ، آزادی بارها و بارها تعریف شد اما کمتر کسی گفت که آزادی ملزوماتی دارد و یا اگر هم گفته شد کمتر شنیده شد . کمتر گفته شده که آزادی بدون مسولیت پذیری ، جامعه ای بی برنامه و بدون رشد و تعالی به بار خواهد آورد اما اگر آزادی توام با مسولیت پذیری افراد جامعه باشد آن جامعه افرادی آزاده خواهد داشت که همواره مسیر رشد و توسعه را طی می کنند .

 از مهمترین دلایلی هم که باعث شد آزادی بد معنا شود تغییر رویکرد جوامع از خدامحوری به انسان محوری بود . وقتی جامعه رویکرد خدامحور داشته باشد تمامی افراد برای تک تک کارها و رفتارهای خود عاقبتی را پیش بینی خواهند کرد و کمتر خود را در معرض خطرات و آلودگی های اجتماعی قرار می دهند . 

 اما متاسفانه جوامع امروزی با رویکردی اومانیسمی افراد را راحت طلب و تن پرور بارآورده که چشم انداز درستی برای زندگی ترسیم نمی کنند و سود حاصل از کارها را برای حال خود می خواهند . به آینده کمتر توجه دارند و با همنوعان خود بیگانه شده و فقط و فقط به فکر خودشان هستند .

 و اینگونه است که با وجود پیشرفت های فراوان در زمینه های مختلف ، بشر امروز کمتر روی آرامش را می بیند ، چرا که آزادی را منهای خدا می داند ، شادی را با خدا محال می پندارد، لذات زندگی را در گناهان می بیند.

 و شاید عده ای فریاد آزادی سر داده اند که خدا را از زندگیها حذف کنند ، آخر مگر انسان خدامحور آزاد است ؟؟؟

 

 عبدی متین

http://blog69.kowsarblog.ir/بیایید-آزادی-را-معنا-کنیم

  شنبه 31 تیر 1396 00:30, توسط   , 255 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, نقد

برای خرید مایحتاج خانه، رفته بودم میدان میوه‌تره‌بار. چند ماهی می‌شود شیوه “جدا کن، سوا کن” در میدان‌های تهران اجرا می‌شود و مردم خودشان می‌توانند میوه‌ها و صیفی‌جاتی که می‌خواهند بردارند؛ چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی

کدو، بامجون، هویج، ذرت، فلفل دلمه موادی بودند که برای شام و ناهار فردا احتیاج داشتم. میوه هم نداشتیم. نخودسبز هم برای مصرف طول سال و فریز کردن باید میخریدم و چند چیز دیگر؛ همه خریدهایم در این عکس جمع شدند:

 دو عدد بادمجان، سه عدد کدو، دو عدد فلفل، سه عدد ذرت برای درست کردن دو وعده غذا، یک عدد طالبی و مقداری شلیل و چند خیار چنبر به عنوان میوه، مقداری هویج برای مصرف در غذا و آب‌گیری و سه کیلو نخودسبز برای فریز کردن، نان و سس مایونز

شاید برای بعضی‌ها دو و سه عدد میوه خریدن خنده‌دار یا خجالت‌آور باشد، اما من از کم خرید کردن خجالت نمیکشم و به نظرم روش خرید درست همین است! یعنی مقداری که احتیاج دو سه روز خانه می‌شود را می‌خرم و از آنها استفاده کنیم. قبلا میوه و مواد زیاد میخریدیم و در یخچال می‌مانند و چون از مصرف و نیازمان بیشتر بود، خراب می‌شدند و اسراف؛ ولی این روش هم از اسراف جلوگیری می‌کند، هم باعث می‌شود مواد غذایی را تازه مصرف کنیم :) یخچال و فریزر هم پر نمی‌شوند و دغدغه این را نداریم که یخچالمان کوچک است و باید عوض کنیم و یک بزرگتر بخریم. به نظر شما این روش بهتری نیست؟

بیایید به‌اندازه خرید کنیم.

وبلاگ گروهی: بخوان با ما

http://minevisim.kowsarblog.ir/sfatemeh5

 

کلیدواژه ها: اسراف, خرید, صرفه جویی, نیاز
  جمعه 16 تیر 1396 00:12, توسط   , 260 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, نقد

زل زدم به این موجود کوچولوی 100 و خورده ای گرمی

که با این جثه ریزش شده یه هیولا واسه ام

و اینجاست که مثل معروف: “فلفل نبین چه ریزه؛ بشکن ببین چه تیزه!” ظهور پیدا میکنه

میگم هیولا چون یه جورایی ترسناکه

مثل همون هیولاهای توی کمد و زیر تخت دوران کودکی :)

این فلفل در عین فلفل و ریز بودنش همه توجه ها رو جلب میکنه به خودش

اونقدر که توی تخت خوابتم راه پیدا میکنه

در بعضی موارد دیده شده بعضیا “اتاق فکر” هم با خودشون میبرنش!!

خلاصه، توی خواب و بیداری، شب و روز، وقت و بی وقت، بزرگ و کوچیک، پیر و جوون و بچه

همه و همه از این هیولاها دارن و بزرگ میکنن

و تازه دنیای خیلی ها هم شده

اونقدری وابسته اش شدن که بدون این هیولا نمیتونن زندگی کنن

با نبودش انگار اکسیژن واسه نفس کشیدن ندارن

بی قرار و بی طاقت میشن از دوریش

بین خودمون باشه بعضیا این هیولاها رو به جای خانواده شون میدونن!!!

کم کم این هیولاها همه جا رخ نشون دادن

و آدما رو از دور خارج کردن

اونقدی که وقتی اول صبح (بیشتر شبیه لنگ ظهره چون تا دیر وقت سرمون با همین هیولای خونگی گرمه) چشامون که باز میشه اولین کار دید زدن همون هیولاس به جای اینکه بلند شیم و به بقیه صبح بخیر بگیم با لبخند

حتی سر سفره موقع صبحانه و نهار و شام هم بغل دستمونه و تند تند میگیریم دستمون

خلاصه

قصه این هیولاهای خونگی سر دراز دارد

بازم حرف دارم از این هیولاها

منتها الان باید برم

مغز نوشت

http://nevisande.kowsarblog.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%BA%D8%A7%D8%B1-2

  جمعه 12 خرداد 1396 22:55, توسط   , 551 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, نقد

سالیانی بس دراز است که مادران سرزمین من هر گاه خواسته اند علت آفرینش کودکانشان را بیان کنند ،به آسمان اشاره کرده و نام خداوند را برده اند. آنان که دست خالق یکتا را در آفرینش انسان انکار کرده اند پای لک لک ها را به میان کشیده اند.

 اینجا هیچ گاه لک لکی در کار نبوده است. مادران سرزمین من همیشه برای کودکان پر سوالشان نام خدا را برده و او را علت ایجاد همه چیز خوانده اند.

کدامین مادر ایرانی را می شناسی که در ازای سوال فرزندش در مورد خلقت خود و دیگران گفته باشد: لک لک.

 حال گروهی آمده اند می خواهند به پداران ومادران ما درس زندگی دهند،مجری غرضمندشان در سیمای جمهوری اسلامی مادرانی را که عفت کلام پیشه ی دیرینه اشان بوده،به سخره گرفته و متهم به دروغ می کند.

 کسی نبود بگوید مگر خود ما که ماجرای تولید نسل را تا سنی مقرر متوجه نشدیم،ضرر کرده ایم. ما قدر دان والدینی هستیم که سلامت روح لطیف و پاک کودکان خود را به بازی های کثیف سیاسی نفروخته اند.

 هر کس هر طور می خواهد فرزند خود را تربیت کند ، بود و نبود لک لک برای ما مهم نیست .ما می مانیم و داستان واقعی خلقت و دست توانای خالق قادر شما هم بروید دنبال بیان واسطه ها.

 اینجا ایران است مهد غیرت وتمدن، اجازه ندارید فکر کودکان معصوم ما را به جای بازی و هیجانات کوکانه و علم و هنر و پیشرفت به سوی ابتذال سوق دهید.
اجازه ندارید به خاطر دهن کجی به اسلام و نظام و به بهانه پیروزی واهی سیاسی تان از سندی دفاع کنید که به حتم خودتان هم در بین خانواده و فززندان و نوه هایتان اجرایش نخواهید کرد.

شرمتان باد از این همه پرده دری.

اف بر این همه بی حیایی.اف بر این همه بی غیرتی.

 راستی فردوسی را بگویید از نبرد با اهریمن نسراید ،رستم را به کارزار دیو و پلشتی نفرستد،همین که به پروار رخش در گوشه ی طویله بپردازد کافی است.

کاوه را بگویید دست از نبرد با ضحاک بدارد.

 تیر و کمان آرش را از او بستانید و به میخ دیوار اتاقش بیاویزید و بگویید برود پی کارش.

مبادا اینجا کسی آیات جهاد را بخواند.اینجا خوشایند گروهی فقط آیات بهشتی و خلوت حور العین است.

 فهمیده ها را بگویید غلاف کنند دست کودکانه اشان را چه به نارنجک!

 مدافعین حریم اسلامی را بگویید برگردند،اینجا عده ای خواهان ارزش های ایرانی و مذهبی ما نیستند .فقط شهوت را می پرستند و بله قربان گویی کد خدا را.

 برای اینان همان بهتر که اسب سرکش هوای نفسشان به دست داعشیان وحشی و اعراب مست لایعقل فرو کش کند.

 وا اسفا که اینان یادشان رفته اینجا ایران است کشوری که سبزی و آبادانی اش خشت به خشت آغشته به خون آرش هاست .آغشته به خون فهمیده ها.

 زهی خیال باطل اگر گمان بری می توانی حافظه ی تاریخی مردم این دیار را از رشادت های فرزندان غیورش پاک کنی.

 نفس به نفس این سرزمین پر است از آه .آه مادران جوان داده ،نو جوان داده.درس شهادت و ایستادگی در وجب به وجب این سرزمین نمود کرده است کدام را می خواهید پاک کنید و اصلا کدام را می توانید ؟!!

 مخلص کلام اینکه تمام قد در مقابل سند ننگینتان ایستاده ایم اگر شما از سندتان دفاع می کنید ما نیز حافظان و پاسداران ولایت و این مرزو بومیم.بجنگ تا بجنگیم.

م.رمضانی

http://blog69.kowsarblog.ir/تازه-فهمیده-اند-لک-لکی

  جمعه 25 فروردین 1396 00:28, توسط   , 1064 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, نقد

چند وقت پیش دعوت شدیم به مجلس جهیزیه تماشا!

 سر روز و موعد مقرر به سمت منزل تازه و عروس داماد حرکت کردیم ، این مجلس تقریبا ده روز قبل از جشن عروسی این زوج برگزار شد .

رسیدیم به کوچشون آقا داماد سر کوچه منتظر مهمونا بودن برای مراسم مشایعت تا درب منزل !!! به در خونشون رسیدیم ، ظاهر خونه نشون می داد از لحاظ ساخت و ساز هنوز مواردی باقی مونده ، خونه آپارتمانی بود و کلبه عشق این زوج آخرین طبقه ( پنت هاوس شاید !!) ، گفتن آسانسور هنوز راه نیفتاده ، فقط چالش بود ! از هشتاد تا پله شایدم بیشتر رفتیم بالا ، وقتی به درب واحد رسیدیم دیگه نفسی برای سلام احوالپرسی نداشتیم …..

جلو در عروس خانم و مادرشون به استقیال اومدن ، بعد از ورود به داخل خونه ، لحظاتی فکر کردم وارد کاخ سعادت آباد شدم :) :) !!! مبلمان آبی درباری به همراه میز و صندلی نهار خوری 12 نفره !!!! لوسترهای مجلل و بزرگ ، دکورهای متعدد و پرده های بسیار زیبا و …..

پس از اندک زمانی نشستن و پذیرایی شدن ، از مهمانان خواسته شد برای تماشای سایر وسایل و اتاق ها آماده شوند ، خب اولین اتاق ، اتاق کار آقای داماد بود ،

ادامه »

1 2

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین