موضوع: "علمی"

صفحات: 1 3

  چهارشنبه 4 مرداد 1396 00:33, توسط   , 92 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, علمی

مادران مراجع تقلید ، مادر امام خمینی  ره ، مادر شیخ مفید و شیخ انصاری و … خیلی فکرم را مشغول می کنند ! 

آنها نه در حوزه درس خوانده بودند ، نه دانشگاه رفته بودند ، نه رادیو و تلویزیون داشتند ، نه تلگرام و واتساب و … 

از چاه آب می کشیدند ، در تنور نان می پختند ، با دست لباس می شستند ، پاساژ و پارک و همایش و … نمی رفتند ! 

پس چطور فرزندانشان ، اسلام را یاری کردند و کلمه الله را اعتلا بخشیدند ؟ 

وای که مادر زمانه چه عقیم شده است از بوجود آوردن چنین فرزندانی ! 

طرید

http://tarid.kowsarblog.ir/%D8%B3%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86

  جمعه 10 دی 1395 21:27, توسط   , 694 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, علمی

سخت ترین کار دنیا چیست؟

نماز بخوانیم؟ ؟

در گرمای تابستان زیر برق آفتاب 1817 ساعت گرسنگی و تشنگی بکشیم و زمین بیل بزنیم و روزه بگیریم؟؟

اصلا نه جانمان را کف دست بگیریم و به میدان جنگ برویم و جهاد کنیم؟

شایدهم دادن خمس و زکات برای کسی که جانش به مالش وصل است از همه چیز سخت تر است؟؟

امانه!

امام صادق (علیه السلام) در وسائل الشيعة؛ ج‌15، ص: 255 یک حدیث دارند که سخت ترین کارهای دنیا را به ما معرفی میکنند.

أَشَدُّ الْأَعْمَالِ ثَلَاثَةٌ:

بند اول: إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ- حَتَّى لَا تَرْضَى لَهَا مِنْهُمْ بِشَيْ‌ءٍ- إِلَّا رَضِيتَ لَهُمْ مِنْهَا بِمِثْلِهِ

رفتار منصفانه:

دلم میخواهد همیشه او اول زنگ بزند و حالم را بپرسد،دلم میخواهد اول او من را دعوت کند،بعد دخترش را،خب من عروس هستم و حساس،مادر شوهر باید هوایم را داشته باشد،نگذارد سرگاز بروم و توقع نداشته باشد ظرف ها را بشویم،همین که به او سر میزنیم و احوالش را می پرسیم کافی است دیگر!

هر روز صبح اولین کاری که انجام میدهم این است که گوشی را بردارم و به مادرم زنگ بزنم و شماره مامانم را بگیرم. قبل از هر مهمانی اولین هماهنگی را با مادرم می کنم،اگر مامانم نتواند کل مهمانی را به هم می زنم،مهمانی بدون مادر آخر صفا نداره،بالاخره مادر است دیگر باید هوایش را داشته باشم.

وقتی خانه اش می روم دلم نمی خواهد او آشپزی کند،خودم غذا می پزم، بنده خدا یک عمر پخت و پز کرده، حالا نوبت من است که آرامشش را فراهم کنم.وقت هائی که آنجا هستم ظرفها را بشویم و نگذارم که دست به سیاه و سفید بزند.مادر است دیگر!

امام صادق (علیه السلام) فرمود: سخت ترین فرائض الهی بر مردم سه چیز است: داشتن رفتار منصفانه با مؤمنان به طوری که انسان برای آنان همان را بپسندد که برای خود می پسندد.

بند دوم:وَ مُوَاسَاتُكَ الْأَخَ فِي الْمَالِ-

کمک مالی به برادر دینی:

خدائیش از اول کارم گرفته و در آمدم خوب است، ولی پولها بی برکت است.نه اینکه نیاید، هر ماه چندین میلیون پول می آید و تند تند خرج میشود و می رود.

اصلا پولی برایم نمانده که!

برادرم کارگر ساده یک مغازه علافی است.من نمیدانم چطور با حقوق بخور نمیر کارگری، زندگی اش را میچرخاند.تازگی ها چندین بار به من رو انداخته است.یکبار برای پیش خانه،باردیگر برای مریضی پسرش،بار دیگر برای قسط ماهیانه یخچالش.

با خودم چرتکه انداختم دیدم اگر بخواهم پنج میلیون تومن رو به او بدهم باید قید گرفتنش را بزنم.اصلا چطور میتواند با این همه قرض و قسط و بد بختی پول مرا پس انداز کند و به من پس بدهد؟

امام صادق (علیه السلام) فرمود: دومین کار کمک به برادر دینی است.وقتی این حدیث را دیدم جا خوردم. من کمک خود را از برادر خونی ام دریغ کردم چه برسد به برادر دینی!

واقعا که پول خرج کردن در راه خدا و کمک کردن کار خیلی خیلی سختی است!

بند سوم: وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ-

یاد خدا در همه حال:

تنظیمش کرده ام روی دانلود خودکار،یک ساعت که سراغ گوشی ام نروم ده ها فیلم و عکس و آهنگ به گالری ام اضافه میشود.
سر فرصت یکی یکی میبینمشان و هر کدام را که دوست ندارم حذف میکنم،خیلی ها را هم برای این گروه و آن گروه ارسال میکنم.دنیای جالبی است فضای مجازی! رودر رو روی مان نمیشود در مورد همه چیز حرف می زنیم. خوبی اش این است که چشم توی چشم نیستیم و راحت تر هستیم.

هر عکسی را میبینم، هر فیلمی را چندین بار دانلود میکنم، هر دفعه به خودم قول میدهم از این گروهها خارج بشوم و سراغ این عکس ها و فیلمها نروم. اما چه کنم که جوانم و پر شور و حرارت…شروشوری که پاهایم را بسته و رهایم نمیکند.مادر میگوید: وقتی این همه موقعیت گناه فراهم است، مرد میخواهد که چشم و دلش را پاک نگه دارد.

راستی امام صادق (علیه السلام) چه زیبا این حدیث را برای امروز من و شما گفته است.
یاد خدا باعث میشود همه کار های حرام را ترک کنید..یاد او فقط زبانی نیست و در لحظه لحظه زندگی جاری است.
یاد خدا در همه حال ،منظور گفتن سبحان الله و الحمد لله نیست،بلکه مقصود یاد خدا کنار عملهای حرام و ترک آنها برای خداست.

 کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)

http://kosarnahavand.kowsarblog.ir/?p=312296&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 7 آبان 1395 12:29, توسط   , 727 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, خاطرات, علمی

برای مراسم عروسی دعوتم کرده بود، نرفتم، گله کرد چرا نیامدی اگر مرده بودم حتما برای عزا می آمدی؟

گفتم: عزیز دلم، بیام توی عروسیی که پر از گناهه چکار کنم؟

گفت: دوماهه محرم و صفر سیاه پوشیدم و گریه کردم، برای دسته عزاداری گوسفند قربانی کردم، خب برای ازدواجم شادی کردیم، کی گفته شادی گناهه؟!

در حالیکه چشمم به تابلوی زیبای « کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا »که بالای سرش خودنمایی میکرد نگاه می کردم،

گفتم :پس معنای کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا که بالای سرت به دیوار کوبیده ای چی می شه؟!

گفت: تو میگی که همیشه سیاه بپوشیم و گریه کنیم؟!

ادامه »

  جمعه 10 اردیبهشت 1395 13:13, توسط   , 340 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, علمی

بر خلاف سال های گذشته این اولین بار بود که برای دیدار پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها به جای روز اول سال، روز پنجم تعطیلات به دیدار آن ها رفتیم. در سکوت و سردی خاک آرمیده بودند. یقین داشتم که منتظر هدیه ای از بازماندگان خود هستند. نشستم کنار خاک و مثل همیشه سکوت کردم. با اینکه عزیزان زیادی را به این خاک سپرده ایم و بوی فراق دارد، اما به واقع از آب و خاک آن آرامش عجیبی بر وجودم القا می شود. شاید آرامشی شبیه آشنایی و مقصد نهایی. یا شاید آرامشی شبیه گذرا بودن دنیا و باور بازیچه بودن مشکلات ریز و درشت.

سنت شکنی کرده بودیم و به جای جمعه های صبح و خلوتی، بعد از ظهر پنجشنبه رفته بودیم . تا چشم کار می کرد جمعیت بود. حتی مواظب نبودی با بقیه برخورد می کردی. بیشتر شبیه دید و بازدیدهای قوم و قبیله ای بود. پذیرایی ها شیرینی و قبرها تزیین شده با سبزه و گل و سفره های هفت سین متفاوت. از گلزار شهدا صدای قرآن و ذکر و سخنرانی به گوش می رسید. سالگرد شهدای فتح المبین است اما جمعیت سر خاک عزیزان خود نشسته و گلزار شهدا خلوت و بدون زائر.

کوچک و بزرگ لباس عید پوشیده بودند و لبخند به لب. آداب زیارت اهل قبور کمتر به چشم می خورد. ضمن سنت های نیک، دیدن گناه هم کار سختی نبود. از دیدنی هایی که نباید دیده می شد، دانستم مرگ برای همسایه است یک حقیقت انکار شده است. و اثر پذیری بیش از آنکه مربوط به محیط ها باشد، بسته به باورهاست.

شاهدم سرزمینی که از دیر باز در متون دینی کاربرد غفلت زدایی داشته است و شاهد های زنده در آن فراوان، اما جز غفلت انسان هایی که بر روی دو پا راه می رفتند، چیزی دیده نمی شد. پیر و جوان به فاصله چند ساعت تا چندین سال، در خاک آرمیده بودند و فریاد می زدند که آنها را ببینیم و از عاقبت کارغافل نباشیم و پیر و جوان بر خاک ایستاده بودند و صدایی نمی شنیدند.

صداقت

http://gohareomr.kowsarblog.ir/?p=212651&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 13 فروردین 1395 14:59, توسط   , 373 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, علمی

می خواهم خرافه را معنی کنم
یک معنی من درآوردی

من درآوردی ها همیشه هم درست نیستند
بعضی من درآوردی ها خانمان آدم را بر می اندازند
از “من درآوردی های خانمان برانداز” میتوان کافیست دل پاک باشد را نام برد
البته این من درآوردی را من در نیاورده ام
تا جایی که دانش اندکم قد میدهد من درآوردی ابو محمد است
ابو محمد حسن بن محمد بن حنفیه*
آنهم در قرن اول هجری…آنهایی ک خود را متجدد میدانند حالش را ببرند!!!

داشتم می گفتم
من درآوردی ها همیشه هم درست نیستند
بستگی دارد
البته نه به شانس
که خود شانس از همه بی شانس تر است!!!
کدام عقل عاقلی علل را نادیده میگیرد و میگوید شاااانس!؟
اصلا معلوم نیست این شانسه روییده از بوته دقیقا چه تعریفی دارد که لوک خوش شانسش هم خوش شانس نبود!

بگذریم
داشتیم خرافه را تعریف من درآوردی میکردیم
“خر” که واضح است (فکرتان جاهای بی ادبانه نرود) یعنی زیاد!!!
“آف” هم فارسی نبشته ی “off"** است…به معنای خاموش و اندکی عامیانه تر “تعطیل” “ه” هم که ما به ازای فعل اسنادی “است” است ، خب خرافه تبیین شد،بدین ترتیب بی اعتبار بودنش نیز ثابت گردید…به این می گویند اثبات (بی)اعتبار(ی) در ضمن تعریف!!

****یک اختلاسی بکند اسمش کوتاه شود بد نیست
**البته مفهوم حراج و تنزیل قیمت انتزاع شده از off هم اینجا کارآمد است!خوب هم کارآمد است!!
***خودمانیم من درآوردی هایمان بدک هم نیست

پ.ن

…………………………………………………

روزهای سپید یا ایام البیض، به روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه قمری گویند.به باور مسلمانان ایام البیض ماه‌های رجب، شعبان و رمضان، دارای فضیلت بسیار می‌باشند. «ایام البیض» یعنی روزهایی که شب‌هایش سفید است. منظور، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه قمری است که «شب‌های مهتاب» دارند.

سیزدهم روز از ماه های قمری بسیار عزیز است ، خصوصا که مولا امیرالمومنین در چنین روزی از روز ماه یعنی سیزدهم بدنیا آمده است.

اما خرافه که نه ریشه عقلایی و نه شرعی دارد در زبانها انداخته که عدد سیزده نحس است!!!

درحالیکه هر روزی که در آن روز گناه نکنی عید است!!!این سخن از کلام معصومین است ولی متاسفانه خرافه در ذهن ما حک شده است!!

یا صدای کلاغ که در حقیقت ذکر است و ظاهر صدایش به زبان آذری یعنی برف«قار قار»، ولی خرافه الغا می کند که نحس است، در حالیکه برف سفید است و برکت پرودگار مایه سبزی و رویش است!!!

پ.ن/ با همکاری ح.ر

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=213923&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 3

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • نویسنده محمدی
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)