صفحات: 1 ... 29 30 31 ...32 ... 34 ...36 ...37 38 39 ... 48

  یکشنبه 1 فروردین 1395 22:49, توسط   , 273 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, علمی

لحظات نخستین تحویل سال و آغاز سال 1395، در شهرستان فامنین،شور و عاطفه ، و جنب و جوش در سطح شهر را شاهد بودیم.

بعد از چند روز شلوغی خیابانها برای خرید و تدارک ایام عید نوروز، امروز مردم در سطح شهر در حرکت بوده و سواره یا پیاده و همراه خانواده خود به دیدن بستگان و دوستان و آشنایان خود می روند.

در فامنین اکثر خانواده ها همدیگر را می شناسند و با دیدن هم در خیابان گاه از ماشین پیاده شده و سال نو را تبریک می گویند .

روزهای اول بزرگتر فامیل در منزل مانده و فرزندان و نوادگان ، به دیدن آنها می روند و با سفره ای که به صورت ساده و سنتی باز شده و از انواع تنقلات و آجیل و میوه و شیرینی ، از مهمانان خود پذیرائی میکنند و با هدیه دادن پول نو به فرزندان از آنان دلجوئی کرده و محبت می کنند .

در بعضی از سفره ها از انواع ترشی انار و یا ترشی آلوچه و خربزه محلی استفاده می شود و اینها را از تابستان برای ایام عید تدارک می بینند.

احترام و ادب به بزرگترها و دیدار از آنان حس آرامشی در قلب با محبتشان ایجاد می کند و در روزهای بعد این بزرگان فامیل هستند که به دیدن فرزندان خود می روند.

با گذشت زمان و جایگزین شدن مسافرت های نوروزی در ایام عید، شاهد کمرنگ شدن این سنت حسنه هستیم.

با حفظ ارزشهای اعتقادی و زیرساخت های فرهنگی خود به فرزندانمان بیاموزیم که در رفت و آمد و انجام فریضه پسندیده صله رحم ، خداوند محبت و مهر را در زندگی افزون کرده و به عمر و مال ما برکت می بخشد.

ط. حاجیلو

http://saelin.kowsarblog.ir/?p=211158&more=1&c=1&tb=1&pb=1

کلیدواژه ها: دید و بازدید
  جمعه 28 اسفند 1394 21:19, توسط   , 155 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

جانا …

می‌خواهم از شما بنویسم …

می‌خواهم از شما بگویم ..

می‌خواهم آن چنان باشم که شما میخواهید …

می‌خواهم زمان ظهور تصدیقتان کنم و دعوتتان را لبیک بگویم .

اما .. در خودم هیچ ندارم که خود را لایق نوشتن ، گفتن و تصدیق کردن بدانم .

وقتی خواندم که هرگاه به جناب شیخ مفید توقیعی ازسوی شما می رسید در عنوان بسیاری از آن‌ها

این جمله نورانی دیده می‌شد « برادر گرامی و استوار ، شیخ مفید …»

با خودم فکرمی‌کنم به واقع

جناب شیخ مفید چه ویژگی‌هایی داشت که این گونه مورد محبت شما قرار می گرفت!؟

من چقدر از این ویژگی دور هستم ؟

چه کنم که من نیز اینگونه باشم …؟

آقا می‌دانم که صدایم را می شنوید ..

می خواهم که برایم دعا کنید …

دعا کنید آقا که توفیق ترک معاصی را پیدا کنم ..

دعا کنید که مشغول شدن به لذتهای زودگذر دنیا مرا از لذت عبادت و بندگی محروم نسازد…

آقا برایم دعا کنید …

(اللهم عجل لولیک الفرج )

عبدی متین

http://blog69.kowsarblog.ir/?p=208640&more=1&c=1&tb=1&pb=1#comments

  سه شنبه 25 اسفند 1394 10:27, توسط   , 339 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

السلام عليك يا ممتحنة امتحنك الذي خلقك قبل ان يخلقك

دلم به لرزه درآمد  در نمايشگاهي كه به مناسبت ايام سوگواري شما برپا شده است

مي خواهم حديث غربتت را اين چنين حكايت كنم:

وقتي در كوچه بني هاشم قدم برمي داشتم قلبم به شدت به درد مي آمد ، اي بانوي مهرباني فقط در و ديوار مي داند كه شما از دست مردم نا مسلمان روز چه كشيديد.

شما كه تنها مدافع و پاسدار حرم مولايت بودي، شما كه با تمام وجود با حفظ عفت و حجاب به ياري مولاي زمانت شتافتي

و در اين راه از هيچ فداكاري دريغ ننمودي و با جانبازيت به مقام شهادت نايل شدي.

اي ريحانة النبي، مردم زمانت قدر شما را ندانستند و به راحتي دلت را خون كردند اما شما هميشه در ميان دستان سبزت، ميان ربناي قنوتت همه ما را دعا كردي در دل شبانگاهان.

اما اي زهرا جان(سلام الله علیها)، وقتي به درب خانه سوخته ات رسيدم جان از بدنم به در رفت وقتي ديدم به صورت نمادين به در خانه ات هيزم ريخته اند.

اي نامسلمان ها اينجا خانه علي(علیه السلام) است، اينجا خانه فاطمه(سلام الله علیها) و حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) است.

واي بر كساني كه لگد بر درب خانه نزول فرشته ي وحي كوبيدند، چرا نمي فهمند چه كسي پشت درب است.

اين دختر پيامبر بزرگ اسلام است،

اي نامسلمانان اندكي دست نگه داريد اين فاطمه(سلام الله علیها) است كه با محسن اش پشت درب حاضر گشته تا مظلوميت اش تا ابد برچهره تاريخ اسلام ماندگار باشد.

واي برمن، مادرم فاطمه ، ديگر صدايي نمي آيد.

وا اماه، وا اماه، وا اماه

ميخ درب تا ابد تا ظهور فرزندش مهدي(عج) ، تا قيامت از خود شرمگين است

و ناله اش تا عرشمي رود كه چرا بر سينه فاطمه(سلام الله علیها)، ريحانة النبي نشست و محسنش را شهيد كرد.

سالهاست كه شيعيان و دوستداران شما پشت پنجره بقيع اشك مي ريزند،

اي بانوي بي نشانن به اميد روزي كه فرزندت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) ظهور كندو به ما دستور ساخت ضريح با شكوهت را بدهد.
آمين


ر.  حاتمي

http://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/?p=208811&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 21 اسفند 1394 22:11, توسط   , 36 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

این صدای ناله گویا مال زخم مادر است
این که می پیچد ، صدای آه های مادر است
آه ، ای زخم های بدخیم کمی آهسته تر
این که دارد می دهد جان ، نور چشم حیدر است .

ش.  میر آخوری

http://blog69.kowsarblog.ir/?p=201677&more=1&c=1&tb=1&pb=1#comments

 

  سه شنبه 18 اسفند 1394 19:27, توسط   , 98 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

عار و ننگ است که قرآن لب این طاقچه ها خاک بگیرد
و سرانجام بدونِ خبر ما دلمان را خس و خاشاک بگیرد
یه کمی بیشتر از صورت و اندام به جان و دل خود رس
که مبادا چشمِ روح و تنمان را مد و پوشاک بگیرد
بی تعارف چقدر وقت برا خواندن قرآن می گذاری
و چقدر وقت که حرف تو مجازا بیش از این لایک بگیرد
ترسم این غفلت ما کار دهد دستِ دلمان
کشور و جامعه مان را مرضی سخت خطرناک بگیرد
به خودت گیر سخن را که نگیری بد نیست
بدهی کس، ز تو عکس، با سرِ در لاک بگیرد

م.  انتظاری

 http://blog101.kowsarblog.ir/?p=206821&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 ... 29 30 31 ...32 ... 34 ...36 ...37 38 39 ... 48

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین