- تو را چه شده مرد ؟ از سرشب که بازگشتی ، موی پریشان کردی و زانوی غم بغل گرفته ای ! + من نمیخواستم ماجده .. من تنها یک رهگذر بودم ! - با کسی گلاویز شدی خالد ؟! + نه .. - پس از چه حرف می زنی ؟ قرار بود به خانه علی رَوی و قدری سکه از اون قرض بگیری ! نشان…
بیشتر »