« از تبار مهر! | فقدان گل! » |
جلوی تلویزیون خوابیده بود یکدفعه مادرش حرفی زد که عصبانی شد وبا پا محکم به شیشه میز تلویزیون کوبید.شیشه میز خورد شدانگار خودش بیشتر از ما ازشکستن شیشه تعجب کرده بود.
دختر آرامی بود .به ندرت عصبانی می شد. همه از حسن اخلاق و رفتارش تعریف می کردند, اما مدتی بود که رفتارش تغییر کرده بود.گاهی خیلی ناگهانی عصبانی می شد. اگر چیزی دم دستش بود پرت می کرد.
از رفتارهایش خیلی تعجب کرده و ناراحت بودم. مدتی در رفتارها و دوستانش دقیق شدم. مساله تازه ای اتفاق نیفتاده بود, فقط یک فیلم بود که علاقه عجیبی به دیدن آن داشت وهر وقت آنراتماشا می کرد من از جلوی تلویزیون بلند می شدم .اصولا علاقه ای به دیدن فیلم های بزن وبکش نداشتم.
حالا دیگر هر وقت زمان تماشای آن فیلم می شد, تلویزیون را خاموش می کردم یا شبکه راعوض می کردم. اوایل از من ناراحت می شد واعتراض می کرد. ولی کم کم عادت کرد و دیگر نه آن فیلم رادنبال کرد نه رفتارهای پرخاشگرانه اش را.
کوثر ولایت
http://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/?p=264553&more=1&c=1&tb=1&pb=1
فرم در حال بارگذاری ...