« جلاد مورچه ها! | ذره ای گذشت! » |
جهان ما از دوری رخ زیبایت و از دوری صفای گرم وجودت به عصری یخبندان تبدیل شده است . . .
باز بر آسمان سرد و کولاک ما بتاب تا جوانه های جوانان این زمین، سر از زیر این زمستان بی روح برگیرند
و با تشعشع انوار هدایتت جامه ی بهاری بر تن کنند . . .
تا شاید دوباره رخ گل و آواز بلبل را بر این کره خاکی نظاره گر باشیم . . .
ای خورشید پنهان
از پشت ابرهای تاریک و رعد آسای این زمستان بی رنگ، رخ بنما،
که شکوفه های بهاری بسی دلتنگ نوازش دستان پر مهرت شده اند . . .
من روشنک در اندیشه پروازم
http://dokhtarelor.kowsarblog.ir/?p=325281&more=1&c=1&tb=1&pb=1
فرم در حال بارگذاری ...