« عَبدی عـظیم دَر رِی!نهر نماز »

بِرند پینه!

بِرند پینه!

  سه شنبه 28 خرداد 1398 13:14, توسط سایه   , 176 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

قدیم تر‌ها که دستگاه کمباین نبود، کشاورزان زمین گندم و جو را با داس درو می‌کردند؛ اینطور که باید کامل تا می‌شدند و بزرگ ترین دسته‌ی گندمی که می‌شود با یک دست گرفت را، از نزدیک ترین جا به ریشه، با داس می‌زدند.

بخاطر همین سطح بیرونی دستشان، در برخورد مدام با خار و لبه های خشک و تیز ساقه های تازه قطع شده ی قبلی، زخم و پیلی می‌شد.

چون دستکشی هم نبود که بخواهد از پوست دست های رنجور کشاورزان محافظت کند، رفته رفته پشت دستشان هم، زمخت می‌شد و پینه می‌بست.

پینه، بِرند دستانی ست که پیامبر برآن بوسه می‌زند!

به انگشتان وسط و سبابه‌ی پدرم نگاه کنید؛ این دو برجستگی کوچکِ سفید و ترک خورده یادگار دوران کودکی‌شان است که در مزارع پدربزرگم به همان شیوه‌ی دستی، رزقشان را از دل خاک بیرون می‌کشیدند.
.
.
.
پ.ن:
کاش می‌شد قبل از انتخاب مسئولین - به این گرگ‌های شنگول و منگول- بگوییم اول، دستانشان را نشان‌مان بدهند!
که اینان نه پینه‌ی قلم بر دستشان است و نه پینه‌ی کار!

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

کلیدواژه ها: طلبه نوشت


فرم در حال بارگذاری ...

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین