« گوارای وجودشان هر چه بی عدالتی! | شکرگزاران واقعی » |
وقتی سپاه ناامیدی و خشم به سویم حملهور میشوند، فکر میکنم به وجود اطرافیان خیرخواه، که مثل هالهای ایمن دور و برم را احاطه کردهاند. اما زمانی که نوبت به عمل و حفاظت میرسد، انگار خودشان کیلومترها فاصله دارند و من تنها میمانم.
آنجاست که میبینم اشتباه کردهام. هیچ کس نمیتواند به اندازه معبودم دست لطفش را به سویم دراز کند. زمانی که سیل غمها به سویم هجوم میآورند و اشکهای سردِ دنیوی گونههایم را شلاق میزنند، فقط معبودم است که میگوید: ” وضو بگیر، بنشین مقابلم و تمام دردهایت را به من بگو.” آنگاه است که بی نیاز میشوم از هرچیزی غیر از توست.
چه حس خوبی است، وقتی که با تضرع از معبودت راه درست و رستگاری را طلب میکنی و او تنها کسی است که بدون منت بهترینها را مقابلت میگذارد. خداوندا مرا لحظهای به خودم وامگذار.
در دعای 21 صحیفه سجادیه فراز 5 این چنین آمده است:
اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَکَ الْکَرِیمَ أَوْ مَنَعْتَنِی فَضْلَکَ الْجَسِیمَ أَوْ حَظَرْتَ عَلَیَّ رِزْقَکَ أَوْ قَطَعْتَ عَنِّی سَبَبَکَ لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَى شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ، وَ لَمْ أَقْدِرْ عَلَى مَا عِنْدَکَ بِمَعُونَةِ سِوَاکَ، فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ فِی قَبْضَتِکَ، نَاصِیَتِی بِیَدِکَ.
خدایا! اگر روی کریمت را از من بگردانی، یا مرا از احسان بزرگت محروم کنی، یا روزیت را از من دریغ ورزی، یا رشتۀ پیوندت را از من بگسلی، راهی برای دست یابی، به هیچ یک از آرزوهایم جز تو نیابم، و بر آنچه پیش توست، جز به یاری تو دست رسی پیدا نکنم؛ چرا که من بندۀ تو، و در قبضۀ ارادۀ توام. اختیارم به دست توست.
به قلم: سیده مهتا میراحمدی
برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.
فرم در حال بارگذاری ...