موضوعات: "دست نوشته های طلاب" یا "خاطرات" یا "دلنوشته" یا "علمی" یا "شعر" یا "داستان کوتاه" یا "نقد" یا "توصیف"

صفحات: 1 2 4 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 42

  سه شنبه 28 خرداد 1398 11:45, توسط سایه   , 150 کلمات  
موضوعات: دلنوشته

بلند شـو بانو!

یاعلی گویان دستی بر کمر بگیر و برخیز!

قصه ی چادرِ خاکی حکایتِ جدیدی نیست! اما غریب چرا… اصلا سِبقه ای قدیمی دارد این غربت؛ حکایتی نه چندان کُهنه! آخر، قصه های مـادر کهنه شدنی نیست؛ چرا که ظلمِ ظالم در هر برهه ای تازه می شود! 

برخیز بانو! زمین خوردن برای دین، تازگی ندارد؛ اما قداست چرا… سراسر مقدس است!

اگراحکامِ زمین مانده ی خدا را هر کداممان برداریم، نه دین زمینگیر می شود نه دیندار! هتاکْ جسور نمی شود! مسئول، مسئولیتش را بپذیرد، کم نگذارد، اسلام و مومنین در حکومت اسلامی به زیر ذمه ی کُفر نمی روند! معروف منکر نمی شود و منکر معروف!

هرچند بانو! زمین خوردن برای حفظ دینِ خدا کارِ فاطمی سـت! غیرتِ زهرائی میطلبد… مرحبا به غیرتت بر دین! مرحبا بانـو!


تقـدیم به بانوی ناهی منکر در خمام… .

به قلم: س.سجادی

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

کلیدواژه ها: طلبه نوشت, چادر خاکی
  سه شنبه 28 خرداد 1398 11:40, توسط سایه   , 441 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

چه مذبوحانه دست و پا می زنند در لجنزارهایی که با اطاعت از هوی و هوس خود به وجود آورده و به خیال کج خود می خواهند حجب و حیا و نجابت و غیرت دینی را از بین ببرند!
شما که عددی نیستید، قلدرتر از شما، آن رضاخان ملعون، نتوانست این پرچم و هویت دینی را از زنان مسلمان بستاند و این سنگر حیا و معنویت را تخریب کند.
شماها هم دست کمی از تخریب کنندگان بقیع ندارید آنگاه که، قداست زن مسلمان و شناسنامه دینی او را به استهزاء و تمسخر بگیرید اما بدانید و آگاه باشید که از الگوی فاطمی خود، آموخته ایم که:
نامداری و عزت در گمنامی است و خواری و ذلت در بی حرمتی و گستاخی است و این درس را از مکتب جاری در کوچه های مدینه و بقیع به ارث برده ایم که هر چه دشمن، خوی درندگی و یزیدی خود را آشکارتر سازد، زودتر رسوا و منکوب خواهد شد.

زنان مسلمان ما را از اهانت به چادر و جار زدن رسوایی خودتان، می ترسانید؟! هیهات! ننگ و نفرین بر شما که عقده حقارت و سیلی هایی که از انقلاب خورده اید را با بی عفتی و بی غیرتی به نمایش گذاشته اید و غافلید که این شلوغ بازی ها، ذره ای در دل مومنان بالله و پیروان فاطمه زهرا سلام الله علیها، ایجاد یأس و تردید نخواهد کرد!

زنان مسلمان ما ادامه دهنده قیام کنندگان پانزده خرداد چهل و دو و هفده شهریور پنجاه وهفتند که در مقابل توپ و تانک و ظلم و فساد رژیم منحوط پهلوی خائن، ایستادند و دولت فساد و غارت و چپاول و غربگرا و شرق زده را به زانوی ذلت در آوردند.
مادران این سرزمین همان قهرمانانی هستند که در سنگر هشت سال دفاع مقدس از جان خود و جوانان شان گذشتند، اما هرگز روی خوش به دشمن فاسد و عیاش، نشان نداده و با حفظ وقار و متانت اسلامی خود در قالب حجاب زینبی، چشم فتنه را کور کردند.
هر چند که بداندیشان هرگز دست از خباثت و شیطنت خود برنداشته اند اما باید بدانند:
من و همه همنوعانم با پاسداشت از عظمت چادر و فرهنگ حجاب و غیرت اسلامی و انقلابی، هرگز از سنگ پراکنی های دشمنان هرزه گو و لاابالی، ذره ای ترس و نگرانی به دل راه نداده و با اطاعت از فرامین مقام عظمای ولایت، راه شهیدان به خون خفته جمهوری اسلامی را با جدیت ادامه داده و با حمایت از آمرین به معروف و ناهیان از منکر، با اتحاد و همدلی خود، مشت محکمی بر چهره سیاه “زباله های داخلی” خواهیم زد.

ألا إن نصر الله قریب

به قلم: ج.مصدقی حقیقی

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

 

کلیدواژه ها: طلبه نوشت
  شنبه 25 خرداد 1398 11:57, توسط سایه   , 110 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

روزهای رفته راخاصیت برگشت نیست!
گاه زندگی آنقدرکوتاه است که حتی روزهای آینده هم به آن نمیرسند!
گذشته به آینده نمیرسد…
هیچ چیزوهیچ کس به هم نمیرسند.
آری فرصت هاکوتاهند،راه جبران بعدازمدتی،بسته میشود.
تمام درهایی که تاوقت خودبازبودند،هم اکنون قفل اند…
ڱاهی آنقدرزود دیرمیشود،که تابه خودمیایی،میبینی چیزی برای دیدن نیست.
آری این است،این است که زندگی ارزشی ندارد.
علی ع فرمود: «وقت های زندگی تو جزء جزء عمر تو است، پس بکوش که هیچ

وقتی از عمر تو جز در موارد اموری که عامل نجاتت است تلف نشود.

خداوندا،پرهای پروازم رامحکم ترکن،وآسمان زندگانی ام راصاف تر.

به قلم: هما یعقوبی

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

 

کلیدواژه ها: طلبه نوشت
  شنبه 25 خرداد 1398 11:22, توسط سایه   , 206 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

زمانی خلوت و دنج پیدا کن و ببین چه ویژگی های مثبتی داری که می توانی رو کنی .اصلا چرا پا به دنیا گذاشتی و دسته گل های زیبای وجودت چه چیزهایی هستند؟
گاهی لازم هست ، سری به باغ وجودمان بزنیم ، حالا اسمش را هر چه میخواهی بگذار، مراقبه، خودسازی، تزکیه و یا هر لفظ دیگری…
علف های هرز را از ریشه بکن و گلهای وجودت را تغذیه کن. گاهی خودت هم تعجب زده می شوی از دسته گل های زیبایی که در وجودت پنهان شده و آن علف های دست و پاگیر ، فرصت دیده شدن به آنها نداده…

حیف هست که اینهمه منحصر به فردهای گمنام وجودت، شناخته نشوند و غریبانه ترین حس دنیا این است که حتی خودت هم با بی تفاوتی ندانی، چقدر خاصی. و چقدر امضای تو و سر انگشت تو و آن ویژگی شاخص تو که برای آن آفریده شده ای، وجودت را در هستی، لازم کرده است.

حیف هست دسته گل های وجودت را به آب دهی…
پرورششان بده و بگذار از عطر و بوی خوبی تو عالمی مست شود.

«قد افلح من زکئها» چه سعادتمند و رستگار هست، کسی که به تزکیه خویش بپردازد.(سوره شمس، آیه 9)

به قلم: ش.صدیق

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

 

  پنجشنبه 23 خرداد 1398 19:01, توسط سایه   , 368 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب

مادربزرگ میگفت : دریا مرا می ترساند. جمله اش برایم عجیب بود، چرا باید مادربزرگ مومن من که معروف بود به آرامش و نترسی، بترسد! آن هم از دریای به این زیبایی که همه عاشقش هستند…

تا اینکه یک روز از او پرسیدم: مادربزرگ! راستی تو چرا از دریا می ترسی؟

و‌جواب او یکی از زیباترین درس های کلاس زندگی من شد:
(ابهت دریا و عظمت اون در دل من خوف و خشیت نسبت به خالق عظیم این پدیده ها ایجاد میکنه، میدونی مادر٬ ما گاهی خیلی با خدا خودمونی میشیم ، یعنی یادمون میره خدا صفات جلالی هم داره..
(لایحب ها)ی خدا رو یادمون میره و توهم اینکه “بابا ما که دلمون پاکه و صف اول بهشتیم” مارو بر می داره…

اخم خدا رو موقع بداخلاقی ها، کم صبری ها، پافشاری تو گناهای ریز و درشت نمی بینیم…
دریای عظیم برای من یه تلنگره از به یادآوری خالق عظیمش…و اینکه نگاه نکنیم به کوچیکی گناه ، بلکه نگاه کنیم ببینیم جلوی چه خالق عظیمی ایستادیم و با وجود کمتر از قطره بودنمان داریم٬ یه(نه) بزرگ و گستاخانه بهش میگیم…



به (بله) بزرگی که در عهد الست گفتیم فکر میکنم به"قالوا بلی". و به گناه که یک(لا) ی گستاخانه هست، در برابر آن (بله) که عهدالست بستیم.

نگا.هی به چهره ی نورانی و پاک مادربزرگ می اندازم و یک عمر مخلص زیستنش و در عین حال ترس و خوف از خدا یش را ، در قاب ذهنم حک میکنم.

و از آن طرف نگاهی می اندازم به نسل شتابان امروز که بی خیال و لاقید، هر کاری میکند و میگوید :( دلت پاک باشه، خدا به این مهربونی)…

به شب تابستانی خاطراتم بر میگردم و نوای ارامشبخش مادربزرگ که سر سجاده ی پر از عطر یاسش این فراز از صحیفه سجادیه را زمزمه میکند:

اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ هَیجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَکاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَکةِ الْحَمِیةِ

بار خدایا به تو پناه می‌آورم از طغیان آز و تندی خشم و چیرگی حسد و سستی صبر و کمی قناعت و بدی اخلاق و زیاده‌روی در شهوت و پافشاری در عَصَبیت(صحیفه سجادیه، دعای هشتم، فراز اول)

به قلم: شیدا صدیق

برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.

 

1 2 4 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 42

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین