موضوع: "شعر"

صفحات: 1 2 3 5 6

  سه شنبه 18 اسفند 1394 19:27, توسط   , 98 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

عار و ننگ است که قرآن لب این طاقچه ها خاک بگیرد
و سرانجام بدونِ خبر ما دلمان را خس و خاشاک بگیرد
یه کمی بیشتر از صورت و اندام به جان و دل خود رس
که مبادا چشمِ روح و تنمان را مد و پوشاک بگیرد
بی تعارف چقدر وقت برا خواندن قرآن می گذاری
و چقدر وقت که حرف تو مجازا بیش از این لایک بگیرد
ترسم این غفلت ما کار دهد دستِ دلمان
کشور و جامعه مان را مرضی سخت خطرناک بگیرد
به خودت گیر سخن را که نگیری بد نیست
بدهی کس، ز تو عکس، با سرِ در لاک بگیرد

م.  انتظاری

 http://blog101.kowsarblog.ir/?p=206821&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  سه شنبه 4 اسفند 1394 22:44, توسط   , 130 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

چگونه سرایم به وصف آن کس که

ندانم و نتوان که دانم کیست

زحوریان بهشتی و یا انس است

که ذکر نامش این حقیر را لیاقت نیست

همان کسی که برای ختم رسل

شفیق تر از مادر، ام ابیها بود

برای حیدر کرار شیر خدا

تمام زندگی، آخرت، دنیا بود

همان کسی که تنها ترین سردار

زمکتب مهر و صلح او گل کرد

کسی که که بود دردانه الله

همان که با قیام خود جهان را زل کرد

کسی که اول و آخر تمام دنیا

به خاطر وجود مبارک او هست

یازده سلاله صهبا

زساغر کوثر، مست

همان گلی که بدون او بوستان

نه صفا، نه طراوت، نه سروری داشت

گلی شکسته و پرپر به عطر یاس کبود

خدای من، دل غریب علی را تو مرحم باش

م. انتظاری

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=17864&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  دوشنبه 7 دی 1394 21:46, توسط پشتیبانی کوثر بلاگ   , 80 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

اين قافيه براي نشاندن آسمان تنگ است
آن دل ك دل نسپارد به آسمان سنگ است
پنج خورشيد در اين افق به امتداد خدا
يكي يكي طلوع كرد و اينك به لطف خدا
سپيد گلي دگر گلستان زهرا داد
شكفته گلي كه بوي حسين زهرا داد
سبوي سينه اش از حلم حسن مالامال
نديده عالم به غير “مرد” از اين آل
گلي ك مكتب شيعه ز فيضش آباد است
به وقت نيايش شبيه سجاد است
ميان بحث عدو از ذكاوتش بدر است
عجيب نيست شاگرد مكتب پدر است

م. انتظاری

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=185889&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  دوشنبه 7 دی 1394 06:52, توسط پشتیبانی کوثر بلاگ   , 151 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

رفته بودم ، از دو دست عاطفه

حسرت آمد ، بر مزار من نشست

رحمت آمد ، واژه هایم را نوشت

غیرت آمد ، سنگ قبرم را شکست !

***

او رسید ، اما تنم جانی نداشت

سنگ قبرم ، از وجودش سبز شد

پیکرم ، از هجر او پژمرده بود

روح من ، از خوان جودش سبز شد

***

دفتر مشقم ، پر از نام تو بود

سرو سبزی ، در گلستان وجود

تندبادی پیکرم را ، دور کرد

از کنار شمع بستان وجود

***

خاطراتم ، رفته بر باد فنا

گرمی یادش ، خزان بگرفت و رفت

غرقه گشتم ، در حضور عشق او

یک نسیم آمد ، خیالش شست و رفت

***

مانده ام با قبر ویران خودم

رفته تا اوج فلک ، نجوای او

او طبیب عشق من بود ، ای دریغ !

چون مسیحا رفته تا معراج « هو »

***

باز روزی راه او ، کج می شود

او که ، او را پور مریم ، همدم است

بر سر قبر خرابم می رسد

او که تندیس وجودش ، زمزم است !

شاعر : « صبا ملکوتی »

http://mabaas40.kowsarblog.ir/?p=185312&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  پنجشنبه 26 آذر 1394 00:04, توسط   , 78 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

دو چشمان وفا را خواب کردند

دل آیینه ها را آب کردند

به روی نیزه های تشنه ی خون

لبِ لب تشنه را سیراب کردند

به پاس حرمت باران و دریا

اهانت بر حریم آب کردند

نمی دانم چرا رنجیده بودند

که قصد کشتن مهتاب کردند

به قتل و غارت و خون تشنه بودند

بلا در کربلا را قاب کردند…

فرات تشنه با سبزینه می گفت:

«… دو چشمان وفا را خواب کردند…»

شاعر: س. بضاعت پور (سبزینه)

http://darolershad.kowsarblog.ir/?p=74819&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 2 3 5 6

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

  • دهقان
  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • avije danesh
  • شمیم
  • زهرا بانوی ایرانی