« چه خوش حسی است...!زندگی به سبک عاشورا! »

زنده از گرمی وجودش!

زنده از گرمی وجودش!

  جمعه 7 آبان 1395 12:35, توسط   , 155 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

صدای فریادِ برگ های خشک ، که زیر پایمان لگد مال میشدند

سکوت طبیعت را شکسته بود . . .

به برگ ها خیره شده بود و در تأمل غرق ، بدون هیچ مقدمه ای گفت :

از پاییز خوشم نمی آید ، فصل مرده هاست!

نمیدانم چرا خدا در این فصل که مرگ دست و پنجه میزند

برگ هارا رنگ نارنجی و قرمز میکند ! اینها رنگ گرم هستند پاییز سرد است.

به برگ های زندانی شده ی زیر پایم که در فشار له میشدند

خیره شدم . . .

بعد از کمی مکث گفتم :

خالق کارش را خوب می شناسد تو فکرش را بکن بین این سردی

و بیروحی پاییز این رنگها به نگاهمان گرمی نمیداد !

آنوقت همه از سردی فصل می مردیم!

درست مثل وقتی که در مشکلات دست و پنجه میزنیم و خودش

با یادآوری وجودِ خودش بِهِمان دل گرمی میدهد . . .

دوباره خش خش برگها بلند شد ، هر دو به یک کشف رسیده بودیم

یک کشفِ واجب الوجودیِ دوست داشتنی . . .

. . . قلم . . .

http://aznoon-ta-ghalam.kowsarblog.ir/?p=282832&more=1&c=1&tb=1&pb=1


فرم در حال بارگذاری ...

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

  • سعید رضایی
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • زهرا بانوی ایرانی