« أدعونی أستجب لکم | وداع » |
سرگذشت پُر بارش را که میخوانی خجل می شوی… از این همه گذشت! از نان شبت هم بگذری برای اعتلای فرهنگ و تمدن و علم مردمانت! مِن باب حفظ آموزه های دینت!
روزه ی استیجاری بگیری تا بتوانی مالک چند جلد کتاب شوی! نه مالک دنیایی! که به ارث بگذاری برای آیندگان! و الا دنیا و جاه و جبروتش که برای امثال شما چند تخته پاره ی فرسودنی است!
پی نوشت:
این همه یار مهـربان تو کتابخونه ی خونه خاک میخورن، چه نامهـربان هستیم باهاشون! از سر سیری نمیریم سراغشون یا کمیِ اشتها؟! آدم خجالت میکشه حتی تو عکس هم چشم تو چشم امثال آیت الله مرعشی ها بشه! وا أسفاه…
به قلم: سونیا سجادی
برای دیدن مطلب در سایت طلبه نوشت اینجا کلیک کنید.
فرم در حال بارگذاری ...