بی بی جانم خوب می دانم در بهار عمر کوتاهت ،سختی ها و مصیبت های زیادی را تحمل کردی… اما……. امان از دل زینب! بی بی جان!!! گودال پر از خون را ندیدی!!! در آتش ،قوم مجنون را ندیدی !!! دست و پا زدن گل عشق را ندیدی!!! ناله زدن بلبل عشق را ندیدی!!! از باغ غم… بیشتر »
جمعه 29 بهمن 1395 23:19, توسط talabe_nevesht , 168 کلمات
موضوعات: دست نوشته های طلاب, نقد
برای فرار از هجمه ی فرهنگی دشمن، بساط ماهواره را از خانه برچیدیم غافل از اینکه دشمن، تا پستوی خانه نفوذ کرده است! سابق بر این، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با سانسور بخشهای نامطلوب فیلم ها و کارتون ها کانال امنی بود که میشدکودکانمان را ساعتی با خیال… بیشتر »
تو را زینت پدر نام نهادند برای لحظههایی چنین سخت. چه کسی جز تو میتواند تاب چنین التهابی داشته باشد. چه کسی مثل تو اینچنین صبوری میکند در برابر غم. علی کوه صبر بود پس این امتحان تنها شایسته دخت اوست. باید دهان عالمی باز بماند از حیرت. باید زمانه… بیشتر »
خیلی تلاش کرده بودم، هر وقت پدر یا مادرم مرا می خواندند مشغول بودم و با لپ تاپم کلنجار می رفنم؛ از این وبلاگ به اون وبلاگ، از این سایت به اون سایت… تمام سعیم را معطوف این کردم که وبلاگم جامع و کامل باشد با این وصف هنوز ته دلم اطمینانی نداشتم که آنچه… بیشتر »
- تو را چه شده مرد ؟ از سرشب که بازگشتی ، موی پریشان کردی و زانوی غم بغل گرفته ای ! + من نمیخواستم ماجده .. من تنها یک رهگذر بودم ! - با کسی گلاویز شدی خالد ؟! + نه .. - پس از چه حرف می زنی ؟ قرار بود به خانه علی رَوی و قدری سکه از اون قرض بگیری ! نشان… بیشتر »