صفحات: << 1 ... 19 20 21 ...22 ...23 24 25 ...26 ...27 28 29 ... 48 >>
روشنی چشم دل ما شده
ماه ربیع زینت جانها شده
آمدنش نم نمی از مهردوست
هرورقش دفتری از لطف اوست
نور ربیع ظلمت غم می برد
حُزن وسکوت از دل من می برد
ماه ربیع مرهم جان تنی
پاکی غم از دل این عالمی
ز. میر احمدی
http://taranomegol.kowsarblog.ir/?p=303542&more=1&c=1&tb=1&pb=1
سلام
امروز هم با تمام اتفاقاتش تمام شد .وباید منتظر یک طلوع دیگر باشیم اما چیز هایی است که با هر غروب قلبم را فشار میدهد وآن را غمگین وناراحت میکند این است که نکند امروز کاری کرده باشم که امام زمانم در نماز شب هایش مجبور شود به خاطر گنا هان من از خدا وند طلب استغفار کند وبا خود بگوید
هر کس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا دوست جدا میشکند بیگانه اگر میشکند حرفی نیست از دوست بپرسید که چرا میشکند ؟وچیز هایی هم آرامم میکند که هر چقدر هم در مشکلات باشم کسی هست که بگوید نگران نباش من هستم .
من یک متن ادبی نوشته ام تقدیم به امام زمانم :
امام زمانم !
خواستم بگویم غریبم ولی خجالت کشیدم با خود گفتم آیا تو از امام زمانت غریب تری ؟
غریب مدینه میدانم این روز ها گنا هان ما قلبت را آزرده است ای کاش پرده گناه از جلوی چشمانم کنار میرفت وچشمم به جمالت روشن میشد وکمی از دلتنگی هایت را کم میکردم ولی شرمنده ام که نه تنها تا به حال باری از روی دوش شما بر نداشته ام بلکه خود نیز باری بر روی دوش شما بو ده ام
آقا جان امید وارم دعای خودت در حق خودت مستجاب شود وزودتر ظهور کنی ومن با افتخار سرم را بالا بگیرم وبگویم
امااااااااااامممممممم آمد
کلید بهشت
http://nbjk.kowsarblog.ir/?p=303663&more=1&c=1&tb=1&pb=1#c171675
میسپارم خود را در این وانفسایی که همه عالم و آدم کاسه چه کنم! ؟چه کنم ؟!دست گرفته اند به نگاه امام گونه ات ای پدر گل نرگس!
مرور بدون تامل و ناشیانه روزگاری که در این عمر گذشت .گاهی خنده بود ،خنده ای از سر جهالت.گاهی غصه بود ،غصه ای از سر نامیدی ویاس.گاهی اشک بود اشکی از سر دلتنگی و بی کسی .گاهی ذوق زده هدیه ای ناقبل ، بهشتی خیالی و پوشالی .گاهی غوطه ور در برزخ اعمالِ در هم و برهم.گاهی ورود به خیابان های یک طرفه دنیایی از سر غفلت ، خیابان ها یک طرفه ای که نه راه دور زدنی هست و نه جرات و جسارت پیمودن باقی مانده مسیر، خیابان های یک طرفه بدون نور افکن، خیابان های یک طرفه ظلمانی پر از دیو و دَد.
میسپارم خود را در این وانفسایی که همه عالم و آدم کاسه چه کنم ؟چه کنم ؟دست گرفت اند به اندیشه سیراب کننده ات ای پدر گل نرگس!
مگر ضمانت نکرده ایی:ما برای کسانی که از ماهدایت بجویند ، نوریم.
هنوز که هنوز است ، دستهای پدرانه ات ، قرآن را بر سر محبانت بالا نگاه داشته است.
مگر ضمانت نکرده ایی :«هرکس مارا دوست بدارد ،در رتبه قرب به خدا با ماست و کسی که پیرو راه ما نباشد ، به سوی آتش خواهد رفت»
میسپارم خود را در این وانفسایی که همه عالم و آدم کاسه چه کنم ؟ چه کنم؟ دست گرفته اند به ریسمان عاطفه ات ای پدر گل نرگس !
میسپارم خود را به تو درست زمانی که تشنه ام و خسته گی امانم را بریده است و نفسم به شماره افتاده است .درست زمانی که گمگشته مسیرهای شوم دنیایی شده ام.
آیا پناهی و سایه بانی در ظل دستهای پر عطوفتت برای من هست ؟!یا امام حسن عسکری-علیه السلام-! ای پدر گل نرگس!
صهباء
خداوندا
رب بی همتای من تربیت کننده همه انسانها نگذار به تو عناد ورزم .
نگذار دشمنی با تو و همراهی با حزب شیطان و دشمنی با پیامبران(صلی لله علیه و آله و سلم) و دعوت کنندگانت و تکذیب پیامبراسلام (صلی لله علیه و آله و سلم) را داشته باشم.
نگذارآیات زیبای الاهیت راتکذیب کنم .
نگذارمعادی که تو قرار دادی و لقای الهی که باید به آن برسم را تکذیب کنم .
نگذار با این رفتارهایم در مقابلت بایستم که همه نشان از باطل گرایی من دارد .
معبودا
نگذار در این مسیر پرتلاطم بیفتم که تداوم در آن باعث عذاب و خسران من است .
نگذار ایمان و پرستشم در برابرت متزلزل شود.
نگذار عمل به قرآن و فراموشی از روی بی اعتنایی به آیات الاهیت نصیبم گردد و دینی غیر از دین اسلام را برگزینم.
نگذار روزی های حلال تو را برخود حرام کنم و نسبت به حلال تو واکنش خوبی نشان ندهم و نعمات پاکت را به میل و خواهش نفس سرکشم تغییر دهم و حلال تورا حرام کنم.
خدای من
دستگیرم باش اگرآغوشت را به رویم نگشایی از خسران و عذاب تو رهایی نمی یابم.
نگذاربه آموزه های وحیانیت عمل کنم ولی در برابرت سر تسلیم فرود نیاورم و کاری برخلاف رضای تو انجام دهم.
کمکم کن کمکم کن …..
و نگذار با عمل نادرستم همه اعمال صالحم را تباه سازم گر چنین کنم به یقین در برابرتو زیانکارم.
معبود من
آنگاه … چگونه در برابرت بایستم و با تو سخن بگویم .
پروردگارم
خدای بی همتای من دستم را بگیر و کمکم کن که دست گیری جز تو ندارم .
از دل تا قلم
http://az-del-ta-ghalam.kowsarblog.ir/?p=291755&more=1&c=1&tb=1&pb=1
شکسته می شوم وقتی…
دفن می کنم در دلم…
هزار حرف “باید گفتنی” را.
در این سکوت،
غنیمت می شمرند فرصت را،
و با سنگ “نباید گفتنی” می شکنند دلم را که،
دم نمی زند از آن همه “باید گفتنی” ها.
چه بی صدا شکستنی است این دل من.
♥من روشنک، بنت سینا، در اندیشه پروازم♥
http://dokhtarelor.kowsarblog.ir/?p=299220&more=1&c=1&tb=1&pb=1
<< 1 ... 19 20 21 ...22 ...23 24 25 ...26 ...27 28 29 ... 48 >>