صفحات: 1 ... 37 38 39 40 41 42 ...43 ...44 46 48

  شنبه 31 مرداد 1394 17:44, توسط   , 366 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, خاطرات

سال 78 بود که مدیر شدم تو یه خونه کوچک با یه اطاق و یه حال و با12 نفر طلبه که باقیمانده ازسال های گوناگون گذشته بودند.

برای این که مدرسه رسمی باشه از طرف مرکز گفتند باید یه قطعه  زمین بنام حوزه با سندش بفرستی تا ما مجوز پذیرش بدیم.

ماهم که نه هزینه خرید زمین داشتیم و نه خیری که بخواهد زمین اهدا کند.

منطقه هم نقطه صفر مرزی بود، با مشکلات خاص خودش!!!

وقتی به موسس محترم گفتم همانطور که در شهر قبلی شما اقدام به ساختن دانشسرای تربیت معلم کردید

؛برای حوزه هم دراین شهر یک ساختمان بسازید، ایشان گفتند در آن شهر خیرین همکاری زیادی داشتند،

و دراینجا چنین زمینه ای رو نمیبینم. نا امید نشدم، تصمیم گرفتم از حضرت معصومه درخواست کنم.

تو یکی ازسفرها که رفتم قم ،با نامه سربرگ دار و مهر مدرسه به صورت رسمی برای حضرت معصومه نامه نوشتم!

بعد از احترامات خاص معصومین،نوشتم:

(خانم جان ما می خواهیم به نام مادرتون حضرت زهرا مدرسه ای  تاسیس کنیم ،باید سند زمین را به مرکز بفرستیم ؛

من هم تو اون شهر غریبم، اصلا خودت من را از قم به اون شهر فرستادی،

برا همین امکان خدمت گزاری رو برام فراهم کن تا بتونیم شیعه های جدتون رو آماده کنیم.

نامه رو مهر زدم و با امضا به داخل ضریح انداختم.

وقتی که از قم برگشتم، موسس گفت شما در قم چه کارکردید؟

از اون روزی که شما رفتید من پیگیر زمین برای حوزه هستم!!!

به موسس محترم گفته بودم:  اولا زمین رایگان باشد ،اگر پولی باشد برای ساخت ساز هزینه می کنیم،

دوم زمین معارض نداشته باشد، زمین های بزرگ همه مشکل وارث داشتند،

سوم مکان مدرسه باید در ورودی شهر جلوی چشم باشد، چون حوزه ها تبلیغات شون کمه،

چهارم مکان مدرسه اشراف نداشته باشد…

شورای شهر زمینی به مساحت 70 هزار متر دراختیار حوزه گذاشت. و مدرسه در سال 89 افتتاح شد.

اکنون فضای سبز مدرسه 3000 درخت میوه دارد. مسجد دارد. ساختمان 6 واحده برای اسکان اساتید دارد.

در طول تابستان پذیرای مهمانان وگردشگران از مرکز حوزه های علمیه خواهران وبرادران می باشد.

ودر طول ما ه های اردیبهشت میزبان اردوهای طلاب و بسیجیان می باشد.

همه این الطاف از ناحیه بانوی کریمه اهل بیت می باشد.

محمدی

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=155132&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  پنجشنبه 29 مرداد 1394 18:55, توسط   , 330 کلمات  
موضوعات: چگونه بنویسیم

5- صبورانه بنویسیم!

برخلاف برداشت ناصحیح عامه از واژه صبر در معنای سکوت کردن و تسلیم شدن و دست کشیدن از تلاش، در منابع اسلامی  صبر به معنای ایستادگی در برابر حوادث و درگیری مداوم با مشکلات می باشد. یعنی همان حفظ نفس از اضطراب و جزع و سکون و آرامش یافتن (1). صبر جمیل هم آن  صبر و استقامتى است که برای خدا صورت گیرد و تداوم داشته باشد؛ یأس و ناامیدى به آن راه نیابد؛ و توأم با بی‌تابى، شکوه و آه و ناله نگردد(2).

برای وبلاگ نویسی صبورانه به نکات زیر دقت کنید:

در اثر گزاری به مخاطب  خود صبور باشید. (اینکه در روز حجم انبوهی از مطالب را منتشر می سازید باعث می شود بسیاری از مطالب از دید مخاطب خارج شود و یا از حوصله او دور باشد. با این کار شما فقط مخاطب خود را فراری داده و وبلاگ خود را به انباری از مطالب مطالعه نشده  تبدیل نموده  اید. )

در مهارت آموزی صبور باشید. (با همراهی پشتیبانی سامانه، قسمت آموزش، وبلاگ طلبه نوشت، کلاس های آنلاین،  تکرار اشتباهاتی  در حد عدم درج منبع  که نوعی خیانت علمی محسوب می شود و … نشانه چیست؟)

در تلاش خود صبور باشید. (گاهی شاید اتفاق افتاده باشد برای مطلبی زحمت بسیاری متحمل شده اید، مطلب از خود شماست، با درج منبع و رعایت کامل نکات آموزشی و مهارتی اما در ظاهر هیچ نتیجه ای ندارد، نگران نباشید تعداد نظرات پایین یک مطلب نشان دهنده  عدم کیفیت یک مطلب نیست. گاهی هم شما به دلیل دقت در کیفیت و مهارت هر چند روز یک مطلب انتشار می دهید و شاید فعالیت شما از دید ما مسئولین به دلیل حجم مطالب و از دید سیستم به دلیل ملاک های نه چندان محتوایی نادیده گرفته شود.  شما صبورانه  به تلاش هدفمند، صادقانه، ماهرانه و عاقلانه خود ادامه دهید. از دید خدا هیچ چیز پنهان نیست و برای خدا هیچ کاری محال نیست).

(1) برگرفته از سایت مرکز پاسخگویی به سوالات دینی http://www.pasokhgoo.ir/node/1632

(2)برگرفته از سایت اسلام کوئست نت. http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa34207

نویسنده مطلب: کاربر طلبه نوشت

  پنجشنبه 29 مرداد 1394 17:48, توسط   , 197 کلمات  
موضوعات: بدون موضوع

از آذربایجان حرکت کردیم به سمت قم،

مجله حرم دستم بود،

خاطرات یک نفر زرتشتی را از الطاف امام رضا می خواندم.

زرتشتی گفته بود که هر سال از آمریکا به مشهد می آیم

برای انجام نذری که دارم ؛

می آیم و فرش چند میلیون تومانی را به حرم اهدا می کنم ،

باز گفته بود که از کودکی مورد لطف امام رضا بوده ام.

دلم هوایی شده بود و مدتها بود توفیق زیارت نسیبم نشده بود .

بغض راه گلویم را بسته بود.

در حالی اشکم سرازیر شده بود گفتم برای چه مرا به طلبد!

نه فرش چند میلیونی دارم که اهدا کنم

اگر مرا نه طلبد هم از او دست نمی کشم

پس بگذار مسیحی ، یهودی… را حاجت روا کند!

شیعه همیشه باید غصه بخورد!

همسرم گفت استغفار کن وسوسه شیطان را به خود راه نده .

ولی من تا قم همین طور اشک ریختم.

همینکه وارد منزل شدم

بچه ها گفتند مادر بزرگ گفته که پدر بزرگ یک سواری کرایه کرده است تا با هم به مشهد بروند،

و می گوید اگر دخترم بیاید به مشهد می آیم.

خلاصه کرامت امام مهربانی ها مارا هم طلبید تا دلمان نشکند .

بابی انت وامی یا ثامن الحجج

محمدی

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=156293&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  پنجشنبه 29 مرداد 1394 17:45, توسط   , 220 کلمات  
موضوعات: بدون موضوع

درد شدیدی در ناحیه پاشنه ام مرا به شدت آزار می داد.

به هر دکتری مراجعه کردم گفتند که شما گرفتار خار پاشنه شدی و باید با عمل جراحی استخوان اضافه

برداشته شود.

با توجه به این که قبلا چندین بار عمل جراحی در اعضای دیگر بدن زیر تیغ رفته بودم، دیگر تحمل این جراحی

نداشتم

رفتم حرم حضرت معصومه بعد زیارت نشستم

روبروی ضریح صدای درخواست دونفر دعا کننده

را شنیدم، که نحوه

دعایشان متفاوت بود یکی با مشت به ضریح می کوبید و با فریاد خواسته اش را تکرار می کرد!

و آن دیگری آهسته اشک می ریخت و می گفت:خانم قربون شکل ماهت برم کاری کن این دفعه که مادرم را می

برم دکتر ، بگه که مادرم خوب شده!

از اون خانوم یاد گرفتم رفتم کنار ضریح گفتم:خانم جان قربون شکل ماهت برم تاحالا چند بار عمل شدم ولی با

این حال در کار تبلیغ و حوزه هستم ولی اگر پاشنه پا هم عمل شود دیگر خانه نشین می شوم .

آمدم منزل، خواهرم از تهران تلفن کرد، و طبق معمول من از بیماری شکایت نمی کردم ولی این بار مشکل را

گفتم، خواهرم تا شنید گفت: خودت به من گفتی که هر وقت استخوان درد گرفتی شوید بخور . خواهرم عصاره

شوید را به من معرفی کرد و من با یک شیشه عصاره شوید معالجه شدم.

محمدی

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=155138&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  یکشنبه 25 مرداد 1394 19:48, توسط   , 134 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

يانوي من سلام

سلامي به گنبدت ، به آسمان پر ستاره ات

نزديك مي شود ميلادت وبهانه اي ندارم براي آمدن به پابوست

سالهاست كه مي آمدم

سالي بهانه ي دوست

سالي بهانه پاساژ قدس

سالي بهانه درس

اما دور ماندم امسال ، از جشن باصفايت

آن چنان است در نزد من عشقت

كه شدم معروف در خانواده به ماشين رشت به قمت

قلبم را بشكافي گويد :اي بانوي باكرامت ديوانه ام نزديك ميلاد عاشقانه ات

يعني مي شود بگوييد ، اين هم كارت دعوتت؟؟

باشد قبول، مرضيه به فدايت

آخر كه امسال جاده بامن يار نيست

بنزين ندارد ماشين رشت به قمت

بي بهانه ماندم ودلتنگ ديدنت

وبلاگ زدم عاشقانه به يادت

شايد قبول فرمايي هديه در ميلاد با سعادتت

بگردم دورخادماي حرمت

پروانه هاي ضريح باصفايت

باشد قبول ، مرضيه به فدايت …….

 مرضیه هلالی کهتری

http://yaali63.kowsarblog.ir/?p=154415&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 ... 37 38 39 40 41 42 ...43 ...44 46 48

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • آفتاب