موضوع: "شعر"

صفحات: 1 3 4 5 6

  جمعه 13 اسفند 1395 20:18, توسط   , 107 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

در کجاپایان رسانم وصف خوبی های تو

درکجای دل نویسم این همه دردای تو
روح تو روح نفس هاروح لطف بی کران بود

درمیان بانوان درد تو درد آتشین بود
بس کشیدی آه وناله درد دل شد بی کرانه

گرهزاران درد باشد درد و رنجت بی کرانه
آنقدر شب ها بگریی باز ندانی فاطمه کیست

گرزخوبی اش بخوانی باز ندانی فاطمه کیست
اوست بانوی دو عالم که پروبالش شکستند

دشمنان کور اسلام درکمین اونشستند
روح قدس او نهان شد با دستان عزیزش

چشم گریان رابست ورفت از سوی عزیزش
حال گویم عاشقانه ای امام بی نشانه

کی خواهی آمد سوی دلهاتاکه آری یک نشانه

م. نوروزی

http://sher-f3495.kowsarblog.ir/?p=337159&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 3 دی 1395 10:54, توسط   , 109 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

می ریزد از درخت ، طعم انارِ گَس

ای کرم نانجیب ، این تازیانه بس !


می تازد از درون ، کرمی به جان باغ

ای باغبان بیا در هیبت عسس


می بارد از گل تبدار اطلسی . . .

رنگی به شکل یأس ، برفی چنان هرس


از چلچراغ باغ ، در انتهای دی

چيزي نمانده است . . . _ سرمایه ای عبث ! _


می نالم از خزان ، از کرم نانجیب

دیگر درخت باغ ، هیزم کنار خس


می خواهم از خدا ، باشد به نوبهار

طعم انار ناب ، طعم خوشی ملس


ای باغ رازقی ! خو کن به هرم ماه

در منجلاب زخم ، تا انتها برس


می خواهم از خدا ، مرگ خزان و درد

یک کوله بار عشق ، هنگامۀ جرس !

« صبا ملکوتی »

http://mabaas40.kowsarblog.ir/?p=309239&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 26 آذر 1395 18:49, توسط   , 56 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

احمد آمد ناجی عالم رسید
این جهان نور خدایی را بدید

احمد آمدمکه گلباران شده

لات و عزی وهبل سرگردان شده

احمد آمد طاق ظلم لرزید و ریخت
با طلوعش پرده ظلمت درید

احمد آمد انس و جان را رهبر است
مومنین و عرشیان را سرور است

احمد آمد شد ملایک هم نوا
بهترین خلق خدایی مصطفی

ک.  عباسی

http://sher-f3495.kowsarblog.ir/?p=305197&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 19 آذر 1395 22:06, توسط   , 48 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

روشنی چشم دل ما شده

ماه ربیع زینت جانها شده

آمدنش نم نمی از مهردوست

هرورقش دفتری از لطف اوست

نور ربیع ظلمت غم می برد

حُزن وسکوت از دل من می برد

ماه ربیع مرهم جان تنی

پاکی غم از دل این عالمی


ز. میر احمدی

http://taranomegol.kowsarblog.ir/?p=303542&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 14 آبان 1395 00:48, توسط   , 119 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

تو اگر که نظرت با من مسکین باشد

حیف باشد که دلم پیش تو غمگین باشد

همه‎ی شهر به بیچارگی‎ام خندیدند

پس چه خوب است سَرم پیش تو پایین باشد

می‎زنی گاه تلنگر بخورم زود، ولی

وای اگر که زدنت از سر نفرین باشد

وای اگر زود ببخشی و بگویی برو

وای اگر جلوه‎ی ستّاری تو این باشد

بند ابلیس شدم هی به گناه افتادم

نکند بندگیِ من به تو، توهین باشد

نکند با من مغرور شدی سرسنگین

نکند بنده‎ی تو بنده تحسین باشد

تو اگر رحم کنی بنده‎ی تو می‎میرد

بغلم کن فقط آغوش تو تسکین باشد

من که بد بوده و بد کرده‎ام امّا والله

بدتر این است که آدم به تو بدبین باشد

ز. محمدی

http://sher-f3495.kowsarblog.ir/?p=286161&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 3 4 5 6

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

 
مداحی های محرم