« برف!او آمد با نوری که تمام تاریکی ها با آن روشن شد! »

هنگامه جرس!

هنگامه جرس!

  جمعه 3 دی 1395 10:54, توسط   , 109 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, شعر

می ریزد از درخت ، طعم انارِ گَس

ای کرم نانجیب ، این تازیانه بس !


می تازد از درون ، کرمی به جان باغ

ای باغبان بیا در هیبت عسس


می بارد از گل تبدار اطلسی . . .

رنگی به شکل یأس ، برفی چنان هرس


از چلچراغ باغ ، در انتهای دی

چيزي نمانده است . . . _ سرمایه ای عبث ! _


می نالم از خزان ، از کرم نانجیب

دیگر درخت باغ ، هیزم کنار خس


می خواهم از خدا ، باشد به نوبهار

طعم انار ناب ، طعم خوشی ملس


ای باغ رازقی ! خو کن به هرم ماه

در منجلاب زخم ، تا انتها برس


می خواهم از خدا ، مرگ خزان و درد

یک کوله بار عشق ، هنگامۀ جرس !

« صبا ملکوتی »

http://mabaas40.kowsarblog.ir/?p=309239&more=1&c=1&tb=1&pb=1


فرم در حال بارگذاری ...

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

  • دهقان
  • زفاک
  • فطرس
  • نرجس دولت آباد
  • avije danesh
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • زهرا بانوی ایرانی