آقابیا به خاطر باران ظهور کن
محض دل شکسته ی یاران ظهور کن
پر ظلم گشته است جهان ای مسیح ما
ای ناجی همه دل مردگان ظهور کن
م. شفاعت
http://blog69.kowsarblog.ir/?p=232424&more=1&c=1&tb=1&pb=1#comments
از قطرات بارش لحظه هایم گرفته
تا امواج اقیانوس خیالم را
از یاد تو پر می کنم
و کنار آتشفشان قلبم ، زیر بارش گدازه های درد
خانه ای به وسعت اندیشه ات می سازم
و با یاد تو زندگی می کنم
کوه ورم کرده دلم را، به شوق دیدنت مرهم می گذارم
وهر شب فانوس خیس چشمانم را برمیدارم
و در فضای کوچه های بارانی احساس دنبال تو می گردم
تا از کهکشان آرامش چشمانت ستاره ی صبری برای تسلای دلم بچینم
و باصبر توبسوزم
ای ماه روی من!
اگر چشمم به دیدار تو افتد
تنها سرمایه تنهایم را به بهای سلام بی بهایت می فروشم
و در هر دو جهان به این سود گزاف می بالم
ز. پیــربـالائی
خاطره ی سکوت تو نشسته روبروی من
اول آشنایی و لحظه ی گفتگوی من
اشاره می کنی بیا ! پر زترانه می شوم
ناز دگر برای چه ؟می شکنی سبوی من
حسرت مبتلا شدن ، لذت دیوانه شدن
زلف پریشان تو و صحنه جستجوی من
همدم تنهایی من !آینه طعنه دمی زند
صبر سرش نمی شود برده دل ابروی من
بی خطر و صاف شده جاده تنهایی دل
سری به خانه ام بزن ،سری به آرزوی من
“فنا “فدای چشم تو نگاه اگر نمی کنی
گوش به ناله ام بده گوش به های و هوی من
ز. پوررحمتی
http://haszartezahra.kowsarblog.ir/?p=187404&more=1&c=1&tb=1&pb=1
باز هم رنگین کمان بی حال بود
قصه های زندگیمان کال بود
باز راه مردمان درفال بود
جای جای راهمان گودال بود
باز ما بودیم وجانی باخته
کاخ های با جهالت باتکبرساخته
باز آوای چکاوک را شکسته فاخته
اسب های دل شده وحشی وتا شب تاخته
باز هم آدم زگندم سیر شد
خوابهای خسته با تقدیر تعبیر شد
باز هم جامی زمی لبریز شد
زیر پاها از پلیدی لیز شد
باز هم شاهین دل تا مرگ رفت
جنس دلهامان زخاری، سنگ سخت
باز چشم یاقیان بسته به تخت
پایه های دین وایمان لخت لخت
باز هم عشق ها از واقعیت گم شدند
آبهای نهر های آسمانی کم شدند
باز هیزم های خشک و تر قاطی شدند
ضجه های روح در تن طولانی شدند
باز هم چشم هامان سوی دیگر مات شد
در خیال وفکرهامان عشق کاذب یافت شد
باز هم دیوارهای هرزگی پرداخت شد
خود بدیدم بچه خوب محله لات شد
باز هم رویای آیینه شکست
گرگ هاری دست پرچین هانشست
باز پر شد دل زخواهش های پست
رفت عشق واقعی تا دور دست
باز چنگی بهر رقصی ساز کرد
چشم هامان بهر بارش ناز کرد
باز دل هامان هوای عشق کرد
بهر تعجیل فرج آواز کرد
م. انتظاری
http://blog101.kowsarblog.ir/?p=31281&more=1&c=1&tb=1&pb=1#c131255
این صدای ناله گویا مال زخم مادر است
این که می پیچد ، صدای آه های مادر است
آه ، ای زخم های بدخیم کمی آهسته تر
این که دارد می دهد جان ، نور چشم حیدر است .
ش. میر آخوری
http://blog69.kowsarblog.ir/?p=201677&more=1&c=1&tb=1&pb=1#comments