« عاشورا یعنی یک روش!رهگذر! »

من از تکرار می ترسم!

من از تکرار می ترسم!

  جمعه 23 مهر 1395 09:48, توسط   , 520 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

السلام علیک ای بقیت شکوه
شما مرا می شناسی به نام ، و من از شما هیچ نمی دانم و حال با کمال گستاخی آمده ام تا به شما تسلیت بگویم
اقا چگونه روی تسلیت دارم وقتی که نمی دانم سرباز توام یا که سربار شما .
آقا مرا ببخش که از وظایفم سر باز میزنم . آقا مارا ببخش که در تبلیغ انچه شما امر کرده اید کم گذاشته ایم .
یا صاحب الزمان من و دوستانم را ببخش که شیطان قلوب محبانت را به بازی گرفته است تا از فیض علیم و فضیلت های بی شمار دعا کردن برای امر ظهور غافل بمانیم .
مولای من مرا به خاطر گستاخی ام ببخش به خاطر تمام کارهای نکرده ای که برای فرهنگ این مرز و بوم جزء وظایفم بوده است و نکرده ام و حالا به خاطر جوانان جاهلمان باید شرمنده باشیم .

ما هر وقت اراده کرده ایم برای خود و بچه های خردسالمان شربت گوارا و خنک مهیا بود
ما که فرزندان و برادر و عزیزانمان را جلوی چشمانمان شهید نکرده
و جلوی چشم کودکان سر نبریده اند که خاک آلود و خونین از شدت ضرب و شتم و آوارگی در بیابانها فریاد وامصیبتاه وامحمدا واعلی سر دهیم
آقا شما خود زیارت ناحیه فرموده ای تلفح وجوههم حر الهاجرات

مولای من در مقاتل خوانده ام
اسیران کربلا و زنان که بر اثر سرمای شدید در خرابه های بدون سقف از سرما می لرزیدند
و همچنان در حال گریه و ضجه بودند
و ناله ها سر می دادند و برخی از آنها با این داغ سنگین و فراق بردن ها جان سپردند .
آخ چه بگویم که دلت تاب ندارد به خدا با خبرم
می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی تو خودت کرب و بلایی
می دانم که هر بلایی که سرما می آید یه خاطر دوری دل از یاد شماست
ولی خوانده ام که امیرالمومنین به کمیل فرموده است (( هر روز نام خدا و لاحول و لا قوه الا بالله را بر زبان جاری ساز و بر خدا توکل کن و مارا یاد کن ما را به اسم نام ببر بر ما درود بفرست و به واسطه ما اهل بیت به خدا پناه ببر و بدین وسیله افات را از خود دور کنید .))

من و دوستانم به همین سخنان گهربار امید بسته ایم و همه اعمالمان را بهانه می کنیم تا یاد و دعا برای شما فراهم شود یا صاحب الزمان
به گمانم آخرین ناله های زینب کبری به سوی تو بود که با زبان حال می گفت ای زاده ی برادرم تا کی ؟
و با دستش پیراهن خون آلود برادر را به سینه ی داغ خود گذاشت
و شما شب عاشورا از شدت حزن و اندوه سر به سجده می گذارید و تا صبح امن یجیب سر میدهی
بیا که هر چیز را حد و اندازه ای است

می دانیم که ما مصیبت جانگداز شهیدان کربلا را به ویژه سید مظلومان حضرت اباعبدالله الحسین را درک نکرده ایم
و این ظهور شما را به تاخیر می اندازد

من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم
از آن روز که اربابم شود بیمار می ترسم
همه گویند الهی که این جمعه بیاید شاید
من از آن روز که عاشورا شود تکرار می ترسم

 ح.  تبرائی

http://blog21.kowsarblog.ir/?p=279270&more=1&c=1&tb=1&pb=1


فرم در حال بارگذاری ...

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

  • فريده حبيبيان
  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • فطرس
  • متین