صفحات: 1 ... 37 38 39 40 41 ...42 ... 44 ...46 ...47 48

  سه شنبه 7 مهر 1394 13:03, توسط   , 445 کلمات  
موضوعات: چگونه بنویسیم

(6) زيركانه بنويسيم!

طلاب زياد اين حديث را شنيده اند «المومن كيس» مومن زيرك است. در توضيح اين عبارت گاهي منظور از زيركي  بصيرت داشتن وآگاهي بيان مي شود. گاهي هم  از فهميدن حيله به جاي  حيله زدن . گاهي گفته مي شود رفتار مومن با اهل دنيا زيركانه و با مومنان ساده و در هر دو صورت صادقانه است. با بررسي اين موارد شايد روشن ترين توضيح با توجه به جهان بيني ما شيعيان، هوشیاری مؤمن در نفروختن آخرت به دنیا است.

با  وجود احتمال مطالعه نوشته شما توسط ديگران، هر آنچه از دين و حرف حق  و منابع معتبر منتشر مي نماييد نزد خدا ارزشمنداست.  براي حفظ اين نتيجه زيبا و جلب رضايت الهي، دقت نماييد كه:

نسبت به عمر و اثر گزاري  نوشته بر اشخاص و جامعه و … مسئوليم. اگر شما در مورد حسد مي نويسيد قبل از آن از خود سوال كنيد در مورد حسد و مباحث پيراموني چه مي دانيد؟ از منبع معتبري مطالعه داشته ايد؟  لحظه انتشار مطلب  كار شما شبيه  استاد دانشگاه  است، بدون مطالعه تدريس مي كنيد؟ اگر موضوع امروز وبلاگ شما بصيرت سياسي است از سياست اسلامي چه مي دانيد؟ چه مطالعاتي از تاريخ سياسي ايران و جهان و  اسلام داشته ايد؟ في البداهه در مورد بايد ها و نبايد هاي حجاب  و عفاف صحبت مي كنيد بدون اينكه دقت نماييد انتشار مطالب و تصاويري كه قبح عمل را كاهش مي دهد و گناهكار را در گناه خود مصر مي نمايد  ممنوع است؟؟!!! قبل از حضور از خود سوال كرديم، از بايد ها و نبايد هاي نوشتن در فضاي مجازي چه مي دانيم؟ چگونه بنويسيم هاي قبل را مطالعه نموديد؟  در به روز بودن وبلاگ خود به انتشار جمله نقش بسته بر يك تصوير از سرچ اينترنتي بسنده مي كنيم؟  حديث روزمان را از سرچ تصاوير انتخاب مي كنيم؟!!  منبع معتبر را مشاهده كرديم؟ نگوييم دشوار است ،  كتابخانه هاي مجازي اين فرصت را در كمتر از دو دقيقه فراهم مي نمايد و يا نرم افزارها. چرا توقع  داشتنِ موقعيت يك مبلغ نزد خدا را  داريم،  بدون صرف وقت و انرژي ؟ !!!!   بدون تحقيق و بودن در مقام قضاوت با ديدن يك تصوير و چند مطلب انتشاري در فضاي مجازي  در سايت هاي مختلف، در پست هاي وبلاگ  خود قضاوت مي كنيم و خود را در گناه تاييد و تكذيب سهيم؟!!!  با امكانات ايجاد شده از  سهم امام زمان يا بودجه  كشور اسلامي  كپي پيست مي كنيم؟؟!!!  خلاصه گفتار از نوشتن زيركانه  اينكه ؛ هر فرد در هر كجاي فضاي مجازي با هر نام و هر منصب، براي هر نوشته اي كه انتشار مي دهد استدلالي داشته باشد خدا پسند،  كه همه قبل و بعد از هر كسي، بايد پاسخگوي چراي خداوند باشيم!  زيركانه بنويسيم، زيركانه!

نويسنده مطلب: كاربر طلبه نوشت

  یکشنبه 29 شهریور 1394 17:59, توسط   , 513 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

به نام حق
احساس پايه اولي و پيام حوزه علميه
من سالهاست كه در نقاشي هاي دوران كودكيم خانه اي با پنجره هاي هلالي مي كشيدم و شيشه هاي آن را سبز ، رنگ مي زدم . سالهاست كه در كنار سجاده كودكي ام از پدر و مادرم التماس دعا دارم . سالهاست كه در دل خود تلاطمي داشتم كه احساس مي كنم اكنون دارد به ساحل آرامش مي رسد . كشتي طوفان زده قلبم همواره به دنبال جزيره اي آرام مي گشت و اكنون به آن نزديك شده است . آري جزيره اي كه توانستم با استجابت نماز شبهاي مادرم به آنجا برسم ، اينجاست . اكنون كه براي اولين بار در اين مكان مقدس با وضو وارد مي شوم احساس عجيبي دارم ، احساسي كه تا كنون در هيچ جايي نداشتم ، اينجا مكاني است براي رسيدن به آرامش روحي ، براي تقويت باورها و ايمانم . من در بدو ورودم صبح هنگام اولين قدمم را به سوي حوزه علميه برداشتم .
هنگام ورود به حوزه به مولايم صاحب الزمان(عج) سلامي گرم نمودم و از ايشان خواستم تا قدمهاي مرا در اين راه استوار بدارد ، تا بتوانم به اندازه قطره اي از يك دريا ، از چشمه زلال معرفت آداب و احكام اسلامي بهره مند شوم و كوير جانم راسيراب نمايم . از او خواستم تا به من عنايتي كند و به من تواني دهد تا بتوانم به عنوان يك سرباز وظيفه شناس در پادگان علم و معرفت خدمت كنم .وظيفه ام در گام اول : كامل كردن حجابم است چون الگوي من زهراست . در گام دوم: رعايت نظم و انضباط و قوانين حوزه و احترام به اساتيد محترم است . در گام سوم : خوب درس خواندن ، خوب شنيدن و خوب حرف زدن و خوب فهميدن نه خوب حفظ كردن . در گام چهارم : همكاري با همه معاونين و ايجاد يك محيط صميمي با رعايت ضوابط.
من مي خواهم يك طلبه نمونه در همه زمينه ها باشم ، مي خواهم هميشه با در نظر گرفتن انصاف و عدالت حرف بزنم و نظر دهم. مي خواهم از زمان بهترين بهره را ببرم و با همه دوستانم بسيجي وار رفتار كنم و همراه باشم .
شايد در نگاه اول زمان 5 ساله حوزه طولاني به نظر برسد و من با فكر جبران در سالهاي بعد به خواب غفلت فرو روم و در انجام وظيفه ام كوتاهي كنم اما اين نكته را بايد خوب بدانم كه عمر آدمي گذر ابرهاست و زمان به سرعت سپري مي شود پس بايد با خودم عهد كنم كه اين مكان ، مكاني براي گذراندن وقت و تفريح نيست بلكه مكاني براي تلاش و تكاپو است.
اگرر من امروز نمي توانم به مردم يمن و سوريه و فلسطين ياري رسانم مي توانم با خوب درس خواندنم در اين مكتن به وظيفه اصلي خود عمل كنم و مدافع رهبري و ولايت باشم و با اين كار به نوعي به مبارزه با جنگ نرم دشمن هم رفته ام . در پايان از مولايم استمداد مي طلبم تا كمكم كند تا به وظيفه خطيرخودم در حوزه علميه خوب عمل كنم و باعث سرارازي خودم و خانواده ام و كاركنان و اساتيد محترم حوزه شوم و به عنوان يك مبلغه دين در ترويج دين محمدي استوار گام بردارم .


رقيه حاتمي
طلبه فارغ التحصيل مدرسه علميه امام خميني(ره) رباط كريم

http://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/?p=164281&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  یکشنبه 29 شهریور 1394 17:55, توسط   , 808 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, علمی

قصد نداشتم حرفي از غيبت دو هفته اي خود بزنم. اما گاهي نمي شود و نبايد ساكت بود. گاهي آرزو مي كنم دنيا تابلو تبليغاتي بزرگي داشت، در محلي كه مي شد در يك روز در دسترس تمام مخاطبانش باشد و همه از سراسر جهان پيام آن را مشاهده كنند. نا ممكن نيست. وقتي اسلام جهاني شد اذان يك تابلو همگاني است وپيامش«فقط خداست». فعلا به همين وبلاگ براي يك پيام جهاني بسنده مي كنم. عجب روزهاي بود. اوايل امتحان سختي مي نمود. اما حالا مي شود فهميد قبولي در اين امتحان ساده بود فقط كمي صبر مي خواست. از اشك وغصه و درگيري شش ماهه به ويژه اين دو هفته آخر ما ت و مبهوت بودم . تصور ازدواجش آن هم دردوران دانشجويي برايم مشكل بود. مرور مشكلات آغاز زندگي مشترك و مسئوليت هايش مرا وادار مي كرد تا براي پدر و مادرش كه اصرار بر ازدواجش داشتند، روضه بخوانم. نه اينكه ازدواج اشتباه بود، اما وقت ازدواج نازنين نبود، هنوز قدرت و آمادگي اين مسئوليت ها را نداشت. بايد خودش هم او را مي خواست. ناراحتي و استرسي كه به نازنين وارد مي شد صبررا نا ممكن مي كرد. اطرافيانم سرزنش مي كردند:« به تو چه ربطي دارد» و اين حرف مرا ديوانه مي كرد. چطور سر نوشت يك نسل از انسان ها به ما ربطي نداشت؟ ازدواج غلط، افراد زيادي را درگير مي كند از همه مهمتر نسل آينده. چرا بايد فرزنداني قرباني عقايد اشتباه و نگاه رمانتيك ما باشند؟ از ما گفتن است كافيست؟ تا مرز ضايع شدن جنگيدم، نازنين تسليم منطق و احترام به نظر پدرش شد. ازدواج اشتباهي به نظر نمي رسد اما زندگي دو نامزد تا پايان تحصيلات در دو استان متفاوت و وابستگي هاي عاطفي و … اول مشكلات است براي دو جوان بيست و بيست وچند ساله. اما اصل روضه اينجا است.« چون تو ازدواج نكرده اي اگر بگويي مي گويند مي خواست نشود چون تنگ نظر است؟ چون تو

صفحات: 1· 2

  شنبه 21 شهریور 1394 19:00, توسط   , 143 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

سلام ای آقای خوبی ها

سلام ای سرور و سالار مهربانی ها

ای خوب ما

غریب افتاده ایم در این جهان و دوریم از آن وطنی که تو برایمان تدارک دیده ای آقایم ؛

نمی گویم دست بر سرم کشیده ؛ سری که جز گناه در آن نگذشته است و لیاقت دستانت

را ندارد ، تنها  نیم نگاهی نما که نیم نگاه تو کوه مهربانی و سخاوتی ست که ما را به

قله هایی خواهد رساند که در فهم نیز نخواهد گنجید . ای آنکه زبان  از وصف تو

عاجز و فکر از فهمت ناتوان ، تو بخواه از آن یگانه بی همتا که تنها و تنها در این

دوران تنهایی آراممان کند و قوتی به قلب و توانایی به جسم ما دهد  تا در راه وصال تو

هرشب و روز پر تلاش و پرکار زمینه ی ظهورت را فراهم آوریم.

مریم عربیان/ مدرسه علمیه فاطمیه دامغان

http://fatemiyeh-damghan.kowsarblog.ir/?p=160838&more=1&c=1&tb=1&pb=1

 

  شنبه 21 شهریور 1394 18:51, توسط   , 208 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, علمی

امروز خانم حسن پور معاون فرهنگی مرکز مدیریت برایمان حدیثی

زیبا را باز گو کرد که خیلی برایم شیرین بود ایشان فرمودند:

راوی هم عصر امام رضا علیه اسلام حسن بن جهم بود روزی خدمت

مولا رسید از ایشان خواسته ای داشت ،گفت:آقا مرا از دعای خودت

محروم مکن، امام فرمودند: آیا تو فکر می کنی تو را از دعای خیرم

محروم می کنم؟کمی فکر کردم با خودم گفتم او برای شیعیان دعا

می کند و من هم از شیعیان او هستم  لذا به امام عرضه داشتم:نه!

شما مرا فراموش نمی کنید، امام باز هم سوالی پرسید:از کجا فهمیدی

من تو را فراموش نمی کنم؟

حسن بن جهم می گوید:من از شیعیان شما هستم و شما برای شیعیانتان

دعا می کنید.

فرمود: آیا راه دیگری هم به نظرت می رسد که متوجه شوی که من

تو را دعامی کنم؟ گفتم: نه، راه دیگری به نظرم نمی رسد.

امام فرمودند:هر گاه خواستی ببینی جایگاه شما نزد ماچگونه است

ببین جایگاه  ما نزد شما چگونه است؟

امروز اگر خواستیم بدانیم مهدی فاطمه ارواحنا فداه چقدر بیادمان بود

بنگریم ما چقدر برای فرجش دعا کردیم؟چقدر فکرش بودیم و برای غم

نبودنش چقدر اشک ریختیم؟ به قول دوست عزیزی که می گفت:

“چقدر  هوای نبودنت سرد است مولا ،سرد”

 م. ی

http://yadegari.kowsarblog.ir/?p=160951&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 ... 37 38 39 40 41 ...42 ... 44 ...46 ...47 48

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

  • زفاک