« در لحظه لحظه هایم می خوانمت! | برای او که باید و نیست! » |
خداوندا
خدای خوبی های حسین
در کوچه پس کوچه های واژه های ذهنم گم شده ام
ونمیدانم این همه حرف واین همه هایی که هیچ وقت تمامی ندارد را از کجا شروع کنم
بگذار راحت باشم وحرف های نگفته ام را برایت بگویم
راستش را بخواهی آنقدر در پیچ و تاب باد شیطانی گناه گم شده ام که اگر دستم را نگیری
طوفان شیطانی هلاکم خواهد ومرا به بیا بان نابودی ذلت خواهد برد
پس حر گونه دستم را بگیر واز این باد هولناک ونابود گر گناه به ساحل امن نجات برسان
ومرا برای خودت تربیت کن
مگر نه این است که برای بندگانت از مادر هم مهربان تری
پس مهربانم مانند مادری مهربان که در لحظه خطر آغوش امنش برای حفاظت کودکش باز است
مرا هم در این تلاطم روز مرگی ها حفظ کن
کلید بهشت
فرم در حال بارگذاری ...