موضوعات: "دست نوشته های طلاب" یا "خاطرات" یا "دلنوشته" یا "علمی" یا "شعر" یا "داستان کوتاه" یا "نقد" یا "توصیف"

صفحات: 1 ... 16 17 18 ...19 ... 21 ...23 ...24 25 26 ... 42

  جمعه 12 آذر 1395 16:36, توسط   , 253 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

خداوندا
رب بی همتای من تربیت کننده همه انسانها نگذار به تو عناد ورزم .
نگذار دشمنی با تو و همراهی با حزب شیطان و دشمنی با پیامبران(صلی لله علیه و آله و سلم) و دعوت کنندگانت و تکذیب پیامبراسلام (صلی لله علیه و آله و سلم) را داشته باشم.
نگذارآیات زیبای الاهیت راتکذیب کنم .
نگذارمعادی که تو قرار دادی و لقای الهی که باید به آن برسم را تکذیب کنم .
نگذار با این رفتارهایم در مقابلت بایستم که همه نشان از باطل گرایی من دارد .

معبودا
نگذار در این مسیر پرتلاطم بیفتم که تداوم در آن باعث عذاب و خسران من است .
نگذار ایمان و پرستشم در برابرت متزلزل شود.
نگذار عمل به قرآن و فراموشی از روی بی اعتنایی به آیات الاهیت نصیبم گردد و دینی غیر از دین اسلام را برگزینم.
نگذار روزی های حلال تو را برخود حرام کنم  و نسبت به حلال تو واکنش خوبی نشان ندهم و نعمات پاکت را به میل و خواهش نفس سرکشم تغییر دهم و حلال تورا حرام کنم.

خدای من
دستگیرم باش اگرآغوشت را به رویم نگشایی از خسران و عذاب تو رهایی نمی یابم.
نگذاربه آموزه های وحیانیت عمل کنم ولی در برابرت سر تسلیم فرود نیاورم و کاری برخلاف رضای تو انجام دهم.
کمکم کن کمکم کن …..
و نگذار با عمل نادرستم همه اعمال صالحم را تباه سازم گر چنین کنم به یقین در برابرتو زیانکارم.

معبود من
آنگاه … چگونه در برابرت بایستم و با تو سخن بگویم .

پروردگارم
خدای بی همتای من دستم را بگیر و کمکم کن که دست گیری جز تو ندارم .

از دل تا قلم

http://az-del-ta-ghalam.kowsarblog.ir/?p=291755&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 5 آذر 1395 23:07, توسط پشتیبانی کوثر بلاگ   , 57 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

شکسته می شوم وقتی…

دفن می کنم در دلم…

هزار حرف “باید گفتنی” را.

در این سکوت،

غنیمت می شمرند فرصت را،

و با سنگ “نباید گفتنی” می شکنند دلم را که،

دم نمی زند از آن همه “باید گفتنی” ها.

چه بی صدا شکستنی است این دل من.

♥من روشنک، بنت سینا، در اندیشه پروازم♥

http://dokhtarelor.kowsarblog.ir/?p=299220&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 28 آبان 1395 15:15, توسط   , 217 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد

حمد ازلی خدای را سزاست که

چشمه های خروشان کوه های سر به فلک کشیده طبیعت ماورای زیبا همه و همه از قدرت غایت اوست.

اگر کسی به قدرت افزونت و خلقت انسان درنگ کند

می اندیشد که تنها ذات پاک اوست که این نعمت ها را آفرید.

بارخدایا! پرستشت می کنم چرا که تنها تویی که سزاوار حمد و ستایش هستی

دوستت دارم نه به خاطر اینکه تو بزرگترینی

به خاطر اینکه وقتی تنها بودم تو فقط کنارم بودی.

خدایا مرا ببخش به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود

ولی هنوز و تا همیشه به همین یک آیه دلخوشم

بندگانم را آگاه کنید که من بخشنده ی مهربان هستم.

بار خدایا! کمکم کن پیمانی که در طوفان با تو بستم در آرامش فراموش نکنم.

از خدا خواستن شجاعت است

اگر بدهد رحمت است

اگر ندهد حکمت است

ازخلق خدا خواستن ذلت ست

اگر بدهد منت است

اگر ندهد خفت است

معبودم!متبرکم گردان به نامت

متبلورم گردان به عبادتت

متذکرم گردان به ذکرت

مرحمتم گردان به رحمتت

تا دست نیازم را فقط به سوی تو بگشایم.

کوله بارت را ببند….شاید این چند سحر وقت فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم

بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم…..

ک .  تقی زاده

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=294985&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  شنبه 22 آبان 1395 00:34, توسط   , 142 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

کوله ات را که برایم پس آوردند

پیراهنت چنان بی رمق درونش افتاده بود ، گویی او زخم خورده ،گویی این همه خون از کالبد او بیرون جهیده بود که اینگونه سرد و خاموش…..

هنوز بوی خونت تازه بود و بر جانم، بر جان در حال سقوطم تازیانه می زد تا هوشم را بگیرد .

به هوش که آمدم در خانه بودم.

خانه ی تو.

خانه ی بی تو.

و فقط پیراهن هایت برایم مانده بود .یکی آویزان روی جالباسی یکی زخمی درون کوله ات.

یکی بوی خوش تنت را داشت و دیگری بوی تند خون پاکت .

اما این دو پیراهن نور چشم نمی آورند، سوی چشم را با خود می برند.

خوشا به حال یعقوب.
آری خوشا به حال یعقوب. قصه پیراهن یوسف او، با قصه پیراهن های تو فرق ها دارد.
پیراهن بی یوسف یعنی اشک مدام یعنی سفیدی چشمان من .

ر. رمضانی

http://blog69.kowsarblog.ir/?p=290609&more=1&c=1&tb=1&pb=1

 

  جمعه 21 آبان 1395 23:57, توسط   , 74 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

بچه بودم و داستانهایم را با “زیرگنبد کبود” آغاز میکردند و می کردم !

افسوس ! چرا کسی خبری از “زیر گنبد فیروزه ای” نداد؟

یکی بود یکی نبود. . . .

زیر گنبدی، فیروزه ای !

غیر از خدای مهربوووون . . .

چند تا شهید بی نشون . . .

یکی یکی ؛ رفته بودن . . .

یکی یکی ؛ خفته بودن . . .

یکی بود یکی نبود

یکی بود … ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا

یکی نبود … اموات غیر أحیاء و ما یشعرون

روشنک ،دختر لر

http://dokhtarelor.kowsarblog.ir/?p=289133&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 ... 16 17 18 ...19 ... 21 ...23 ...24 25 26 ... 42

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین

  • شمس
  • زفاک
  • avije danesh
  • یا کاشف الکروب