موضوع: "دلنوشته"

صفحات: 1 ... 6 7 8 ...9 ... 11 ...13 ...14 15 16 ... 19

  جمعه 7 آبان 1395 12:35, توسط   , 155 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

صدای فریادِ برگ های خشک ، که زیر پایمان لگد مال میشدند

سکوت طبیعت را شکسته بود . . .

به برگ ها خیره شده بود و در تأمل غرق ، بدون هیچ مقدمه ای گفت :

از پاییز خوشم نمی آید ، فصل مرده هاست!

نمیدانم چرا خدا در این فصل که مرگ دست و پنجه میزند

برگ هارا رنگ نارنجی و قرمز میکند ! اینها رنگ گرم هستند پاییز سرد است.

به برگ های زندانی شده ی زیر پایم که در فشار له میشدند

خیره شدم . . .

بعد از کمی مکث گفتم :

خالق کارش را خوب می شناسد تو فکرش را بکن بین این سردی

و بیروحی پاییز این رنگها به نگاهمان گرمی نمیداد !

آنوقت همه از سردی فصل می مردیم!

درست مثل وقتی که در مشکلات دست و پنجه میزنیم و خودش

با یادآوری وجودِ خودش بِهِمان دل گرمی میدهد . . .

دوباره خش خش برگها بلند شد ، هر دو به یک کشف رسیده بودیم

یک کشفِ واجب الوجودیِ دوست داشتنی . . .

. . . قلم . . .

http://aznoon-ta-ghalam.kowsarblog.ir/?p=282832&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 7 آبان 1395 12:16, توسط   , 202 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

طلبگی یعنی مودبانه طالب خدا بودن

طلبگی یعنی سرباز بودن برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

طلبگی یعنی شناخت شیوه ی پیمودن راه حق و از میان برداشتن موانع سلوک،

یعنی صفات نکوهیده و برکشیده شده میان خدای متعال و بنده.

اوایل فکرمی کردم طلبه همون معنای دانشجو را می دهد با خودم همیشه مرور می کردم که باید درس بخوانم و به دنبال دانش الهی باشم ! مدتی که گذشت یکی از دوستان پای تخته این جمله ی حاج اسماعیل دولابی را نوشت… تکان خوردم… هیچ وقت اینطوری بهش فکر نکرده بودم .

طلب دانش اشتباه بود و مقصود طلب خداست.

خدا اصل ملاک فعالیت های طلبه است.درسته! اما ثمره ی طلبگی چیست؟ بله اینکه راه و روش طالب خدابودن را پیداکنیم .

گاهی وقتا به درودیوار می زنم برای با خدا بودن و به دنبال یک مشاور یک استاد خوب برای پیمودن راه هستیم …

اما در حوزه با انتخاب راه طلبگی، اساتید خالصانه برایت کمک می کنند.

دوستان وهمنشین خوب برایت انگیزه می دهند.مشاورها رنگ و بوی خدایی دارند. رنگ زندگی تغییر می کند.

و بلاخره آداب پیمودن راه رو برایت یادمی دهند،

بقیه اش با خودمان است که چقدر بخواهیم از این نعمت بزرگ الهی استفاده کنیم.

ن. الف

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=284871&more=1&c=1&tb=1&pb=1


  جمعه 30 مهر 1395 15:38, توسط   , 290 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

سلام ما بر شما اي سبز پوش هستي عرش، اي كه تنها ياور دين خدايي به تنهايي.
آقا جان ، زمين و آسمان از غربت فراق شما غم به سينه حبس كرده اند و در انتظار فرجت هستند.
مولاي من، تعجيل فرما در ظهورت به حق مادرت زهرا(سلام الله عليها) اي مولاي خوبيها تا كي مي خواهي درپس پرده غيبت به سر بري،تاكي سامرا در انتظارت بنشيند، تاكي كبوتران بقيع در انتظارت سايبان قبر بي نشان مادرت باشند، تاكي صحابه پيامبر نبش قبر شوند، تا كي بي بي خوبيها و مهربانيها حضرت زينب (سلام الله عليها) خود مدافع حرمش باشد، تاكي زائران حسيني در غم فراقت سينه چاك كنند، تاكي مسلمانان شيعه جهان درآتش ظلم و ستم تكفيري ها و داعشي ها بسوزند، تاكي آمريكا و اسرائيل بر فلسطينيان بي دفاع و مسجدالقصي بتازند.

آقا جان ،بيا و همچون باران برای  تيرگيهاي ظلمت و جهل ببار و دل كويري و تشنه ما را سيراب از وجودت كن.
اي نازنين ،اكنون نمي دانم در كدامين سپهر هستي سكني گزيده اي و ناظر بر احوال اين جهان و انسانهايش هستي و در كدامين سكوت ژرف در انتظاري؟
اما اين را خوب مي دانم كه همچون مرواريدي درخشان در تلألو درياها مي درخشي و روزي نه چندان دور مي خروشي و همچون طوفان آشيانه ظلم و ستم را برمي چيني و عدالت خورشيد گسترت را در پهناي زمين و آسمان مي گستراني ،آن روز است كه دعاي هر منتظري به اجابت مي رسد.
مولايم، مهدي جان ، در لحظه لحظه تنهاييم مي خوانمت تا از پس ابر پنهان غيبت به درآيي و شب هاي ما را مهتابي، روزهايمان را آفتابي و دلهايمان را نوراني نمايي.
مهدي جان، ما هر روز با دعاي عهدمان ،با ندبه هايمان و با دعاي فرجمان همچنان در انتظار هستيم .
اللهم عجل لوليك الفرج

ر. حاتمی

http://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/?p=279732&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 30 مهر 1395 15:30, توسط   , 138 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

خداوندا

خدای خوبی های حسین

در کوچه پس کوچه های واژه های ذهنم گم شده ام

ونمیدانم این همه حرف واین همه هایی که هیچ وقت تمامی ندارد را از کجا شروع کنم

بگذار راحت باشم وحرف های نگفته ام را برایت بگویم

راستش را بخواهی آنقدر در پیچ و تاب باد شیطانی گناه گم شده ام که اگر دستم را نگیری

طوفان شیطانی هلاکم خواهد ومرا به بیا بان نابودی ذلت خواهد برد

پس حر گونه دستم را بگیر واز این باد هولناک ونابود گر گناه به ساحل امن نجات برسان

ومرا برای خودت تربیت کن

مگر نه این است که برای بندگانت از مادر هم مهربان تری

پس مهربانم مانند مادری مهربان که در لحظه خطر آغوش امنش برای حفاظت کودکش باز است

مرا هم در این تلاطم روز مرگی ها حفظ کن

کلید بهشت

http://nbjk.kowsarblog.ir/?p=280391&more=1&c=1&tb=1&pb=1

  جمعه 30 مهر 1395 15:25, توسط   , 307 کلمات  
موضوعات: دست نوشته های طلاب, دلنوشته

خواهر عزیزم

اگرچه در کنار من نیستی تا با وجود گرم و پرمهرت سرمای سوزنده تنهایی را از خود برهانم؛
اما بدان در این دوردستها قلب تپنده ای هست که با هر ضربان اسم زیباییت را زمزمه می کندو به یاد خاطرات بچگییمان در پوست خود نمی گنجد ؛ به یاد روزهایی که من و تو دست در دست ” آنه شرلی ” به همراه شکوفه های بهاری سوار بر باد ، به پرواز در آمده بودیم، با ستارگان نجوا می کردیم و رویایمان را بر صفحه آبی آسمان نقاشی می کردیم ؛ به یاد روزهایی که با هم به مهمانی “هایدی” می رفتم و از ترس اینکه پدربزرگ ما را نبیند پشت بزغاله ها قایم می شدیم ؛ به یاد روزههای که انارهای سرخ را قاچ می کردیم و، هنگام خوردن مسابقه می دادیم که نگذاریم حتی یک دانه به زمین بیفتد ، می گفتیم هر کسی که برنده شود به بهشت میرود . . .
نازنین لحظه های زیباییم به یاد داری در زیر درختان بلوط در بهار تاب می بستیم و آنقدر همدیگر را هل میدادیم و بالا می رفتیم به طوری که نوازش خورشید طلایی برایمان سخت نبود ؛ یا ان وقتهایی که قاصدک ها را بر کف دست می گذاشتیم و فوت می کردیم و آن را چو امانتی به باد می سپردیم به امید آنکه با خبری خوش به سویمان برگردد . . .
خواهر جان؛
تولدت نزدیک است، اما من به جز قلبی پر مهر و دلتنگ که او را با شقایق های سرخ فروردین آراسته ام ، تحفه ای در دست ندارم که نثار چشمان درخشنده ات که به مانند خورشیدی فروزان می ماند ، کنم . . .
خواهر عزیزم، دلتنگی تو مرا منع میک ند از نوشتن عاشقانه هایم ؛ خواهر نازم به امید دیدن دوباره تو ثانیه شماری میکنم. . .
.
.
.
آخ بازم فراموش کردم . . .
من که خواهر ندارم . . .
“از طرف نسل دلسوز و تنهای امروز که نگران نسل افسرده ی تنهاتر از تنهای فردا هستند”

روشنک بنت سینا

http://dokhtarelor.kowsarblog.ir/?p=281843&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1 ... 6 7 8 ...9 ... 11 ...13 ...14 15 16 ... 19

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است، صادراتش نیز آنچنان خواهد بود، قلم هرزه و زهر آگین خواهد داشت. آیت الله حسن زاده آملی

کاربران آنلاین